2777
2789
عنوان

مادرشوهرم داره الزایمر میگیره بعد

| مشاهده متن کامل بحث + 17716 بازدید | 384 پست

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



همه خواهربرادرا میگن پرستار ولی همسرم میگه نهمنم گفتم عزیزم درکت میکنم و بهت حق میدم اماوظیفه توئه ن ...

خوب گفتی از موضعت کنار نکش.تا توان داشته تازونده الآنم موش مرده شده آوار بشه رو زندگیت بالاخره آدم باید به فکر پیری کوریش هم باشه و طوری رفتار کنه که اگه فردا روزی زمینگیر شد کسی دلش براش بسوزه 

من ک واگذارش کردم بخدا و هیچوقت حلالش نمیکنم بهم تهمت زد ادم میارم خونه وقتی همسرم نیستمامانمو از خو ...

خب دیگه با این چیزایی که میگی اصلا لازم نیست نگران باشی عزیزم تو زندگی تو بکن خیلی اجازه نده مامانش بیاد بمونه مثلا بگو قبلش من کار دارم نیستم بعد که اومد صبحا که شوهرت نیست توم برو بیرون بگو کار دارم برو پارکی جایی یکم هوا عوض کنی منظورم ینی بدونه تو بیکار نیستی از خودت برنامه داری انتظار نداشته باشه 

شوهرتم چیزی گفت بهش بگو ما الان میخوایم بچه دارشیم و اینا من نمیتونم کمک مادرت کنم یکی باید بیاد کمک من کنه برا دل شوهرتم میخوای بگو بره جای دختراش بمونه حالا ما یه مقدار هر ماه کمکش میکنیم یا پرستار میگیریم براش 

تواضعی عزت بخش                                               به خدا تواضع کن و در برابر فرامینش مطیع باش تا زورگویان نتوانند تو را ذلیل و فرمانبردار خود کنند            ارزش هرفرد متناسب با فرمانده اوست 💕
دقیقا بخدا با حرفت موافقم همین امروز ب شوهرم گفتم حوصلم سر رفته یهو مادرشوهرم گفت پسرم منو ببر بیرون ...

بسپارش بخدا 

اما به فکر خودت باش 

مادر شوهر هرررر کاریش کنی مادر شوهره 

اوایل ازدواجم هر روز یا دستش درد میکرد، یا سرش و ...

یه سری بهش گفتم مادر با دختره ، اگر مادری مریض شد دخترش باید نگهداریش کنه، شوهرمم تایید کرد که به عروس هیچ ربطی نداره 

از اون روز نه سرس درد گرفت نه دستش نه جای دیگه ش


من اینو تازه فهمیدم که ما مجبور به بخشیدن نیستیم ، روزایی که فطنه بازیش گل کرده بود و روزگارتو سیاه میکرد باید به این چیزا هم فکر میکرد ! 

شماهم یه جوری نکن پس فردا که مرد شوهرت بگه حسرت به دل موندم و ... زیر پوستی مسئولیت صد در صدیشو قبول نکن بچه های دیگشم گردن بگیرن 

(( خواهرم تعلیق شده گاهی باهم با این کاربری تاپیک میزنیم ))  وَمَن‌اَزکودَکـےآموختَم؛میآنِ‌تَمآمِ‌عِشق‌هآ عِشق‌بِه‌حُسِین(ع)چیزِدیگَرےاَست 💚

دورت بگردم ناراحت شدم بخدا از موضوعی ک گفتی الهی ک خدا ب شما هم ارامش بده و حال دلت خوب باشهاره واقع ...

قربونت بشم عزیز دلم..دوست قشنگم خدا ب دل هممون آرامش بده... دقیقا ب هیچ مردی نمیشه اعتماد کرد فقط باید بفکر سلامتی خودمون باشیم 

دعا کنید خدا شفامو بده
بهترین کار رو میکنی چون وظیفه بچه هاست ک مادرشون رو نگه دارن چون شما رو به دنیا اورده و بزرگ کرده نه ...

منم مادرشوهرم کم بلا س پسرش و من نیاورده یعنی فکر کن با یه دختر ه. ر زه که توی این سایت هم بود ریخته بود رو هم دختره رو هم خیلیا میشناسن و خیلیا نمیدونستن اون طلب پسری رو میکنه که زن داره....میومد خونم تا بین منو شوهرمو ب هم بزنه یه بچمون سقط کرد وقتی فهمید ک باردارم.....عروسی نگرفت و تمام تلاشش رو گرد شوهرم عروسی نگیره...بلایی نبود سرما نیاورده باشه آخر گفت اگ بخواین عروسی بگیرین از خونه برین ...ما هم رفتیم مستاجری ولی شوهرم عروسی گرفت....الانم نمیذاره پاشو خونه م بذاره ....شوهرم میگه پیر گ شد نگهش نمیدارم میگه میندازیمش خونه سالمندان......

هم پدرشو هم مادرشو چون موهای شوهرمو سفید کردن....

اما اگر  اما اگه اون هم ناتوان شد؛ نگهش میدارم...مطمئنم شوهرم مخالفت میکنه اما بخاطر این نگهش میدارم که شوهرم رو نه ماه شکمش نگه داشت دوسال شیر داد و بزرگش کرد.... 


و با این کارم مطمنم اگر اون دنیا باشه که است؛ رستگار میشم




شوهر من..محمدرضای من..محمدم..رضای من..کجا بروم وقتی سرزمین پهناور میان بازوانت را به اسمم زدی..کجا بنشینم وقتی سرم را به شانه هایت میفشاری....تا در حصار گیرند دستان تنومندت تن نحیف مرا..گوش به که بسپارم وقتی قلبت چنان مشت میکوبد بر سینه ات.. و فریاد می‌زند: عاشقتم♥💍🙊🙈.  که را ببینم وقتی هرجا را می‌نگرم،تورا میبینم... کدام عسل کامم را شیرین کند وقتی شهد عشق تو را مینوشم...کدام هیبت قلبم را بلرزاند وقتی رگ گردنت سایه انداخته بر زنانگی هایم...چه شیرین است وقتی کلید می‌اندازی..و شروع میشود تپش این قلب بیقرارم..رسوایم میکند وقتی شتابان به سوی آغوش بازت پرواز میکنم..و جایی میان قلب بیقرارت، عطر تن من با عطر عرق تن تو یکی میشود... و فرشتگان خداوند لبخند میزنند..عاشقتم..شوهرم...🙊🙈💋💍♥🌹🐣.

یه چیزی بگم بهم نپرین ولی گردن بگیری بخدا بدبخت عالم میشی ادم الزایمری خیلی بده چون دیدم ومیبینم که میگم یکی دوسال دیگه که کلا حافظش پاک شد حتی دسشویی هم نمیتونه بره حتی حموم هم یادش میره کلا میشه یه نوزاد۵یا۶ماه باید غذا بدی دهنش ببریش دسشویی ببریش حموم مراقبش باشی بجای در ازپنچره استفاده نکنه شیرگاز بازنکنه شیراب بازنکنه کلا خیلی بده!

از لحاظ روحی نیاز دارم کنـار قبرش دراز بکشم دستمو بزارم روی سنگِ مزاره سردش  و تمومِ این بغضای لعنتی و خالی کنم️🥀🖤آرامم🖤
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792