ب نظرتون برای زایمانم چیکار کنم هیچکس نیست بیاد پیشم

خیلی سخته گماشالله سومی رو خودت خواستی ؟ من ک دیگه میترسم از بچه 

خسلی اذیت شدم

اولی هیچی 

دومی چند ساعت 

سومی ۴ روز ولی مشکلی نداشت فقط طبق پروتکل تحت نظر یود 

و خودمم کلا پیشش تو بیمارستان بودم 

بیمارستان یه اناق مخصوص مادران داشت که رسیدگیشونم خیلی عالی بود

خصوصی ها خوبن 

نیاز خاصی به همراه نداری 

من چون خودم تک فرزند بودم دلم میخواست بچه هام طعم این تنهایی نچشن

دلم میخواست چهارمی هم میداشتم اما یه بیماری زمینه ای دارم دیگه واقعا بارداری برام سخته

قدیمی تر ها  می گند زاج بیمار   

من خودم  ۱۰ روز اول خونه ی مامانم  خیلی رو اعصاب بود  یک ماه هم مادر شوهرم   یک روز تنها بودم خیلی حالم بد شد تو زاجیم           در کل بعدش افسردگی بعد زایمان گرفتم  

  خواهرام می تونستن بیاید خونه ی مامانم همشون رفتن مسافرت و عروسی شهرستان که دعوت هم نبودن  گفتن کسی ما رو جمع نکرد ما هم نمی کنیم  بچه ی دوم و سومشون رو با من  که بچه ی اولمه یکی کردنند     من  زمان اونا بچه بودم    مادرم هم اخلاقش وحشتناک  جلو روت غذا رو تو سرم  می زد گوشت شیشه ای درست کردم ووو  منم نمی خوردم کلی منت  هر کس میومد داستان من بود تو ۱۰ روز سه روزش رفت عروسی شهرستان تنها شدم  وووو خیلی بد بود 

چیزی هم اگر می بردم تو سرم می زد شما اشغال می خورید همون چیزی که  خودش می گیره  

عزیزم نگران نباش 

دو روز اول بگو خواهر متاهلت بیاد 

دو روز مادرشوهرت بیاد ..چه منتی نوه شه 

بعد سه چار روز شوهرت مرخصی بگیره بمونه پیشت ..(جاری من شوهرش ده روز موند پیشش عین گل به جاریمو و نوزاد و خونه رسیدگی کرد) 

بقیشم خواهرات روزا بیان نوبتی پیشت .شبا هم شوهرت مواظبتون باشه 

برا حموم و غیره به مادرشوهرت بگو 

اگه از اول شوهرتو  درگیر بچه داری نکنی تا اخر عمرت مسعولیتش میوفته گردن خودت حواست باشه

کباب تابه ای حاضر کن فریز کن 

گوشت و مرغ 

حبوبات پخته 

سبزی خورشتی و غیره 

ارد و روغن زرد 

ادویه جات برای کاچی ..نبات 

آب قلم درست کن فریز کن 

فریزرت پر باشه حتی شوهرتم میتونه غذا بپزه