دوسال و نيم عقدم عروسي نكردم شوهرم خیلی بددهن بود تهمت ناموسی ب من میز وقتی عصبی میشد از خونه مامانشم بیرونم میکرد وقتی اروم بود بهترین مرددنیا بود عصبی ک میشد دیگ کنترل نمیشد کرد دوبار روخودم چاقو اورد ولی اسیب ب من نزد اخرین شبم ک دیگ بریده بودم خانوادم زفتن لوازمم رو جم کنن رواوناهم چاقو کشید و خلاصه شکایت و ابروریزی شد دوماه خبری ازش نبود تا هفته پیش اومد گف پشیمونم برگرد و اشتی کنیم منم گفتم اول مشاوره رفتیم مشاوزه صحبت کردیم و من دوتا سرط گذاشتم بکی اینک خونشو ب اسمم کنه منم مهریمو میبخشم هرچند ک مهریه من دو برابر خونش میشه و اینک خونش رو ازاون محل باید ببره چون ابروریزی شده و بالای خونه مادرشوهرمه و مادرشوهرمم خیلی دخالت میکنه.اونم قبول نکرد و رفت.مشاورمم گف بخادت میاد.نخاست هم جداشو ب نظر اختلال داره ک حاضر نشد تست شخصیت هم بده.ب نظر شما کار من غیر منطقی بود؟؟
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
مشاوره گف ادم بدی نیست اما قابل درمانه اما حاضر نشد تست بده ک مشاوره هم جواب قطعی ب من بدهاما درکل ق ...
مشاور بدون بررسی کامل چطور تشخیص داد قابل درمان ه؟؟ ادمی که چاقو میکشه ادم نرمالی نیست! اصلا از کجا معلوم توهمی نیست؟ یا هزار و یک بیماری غیر قابل درمان ارثی؟ بعد از این ادم بچه دار هم بشی کلی ارث بد منتقل میکنه! حتی اگه هیچ کدوم از اینا هم نباشه، خشم و عصبانیت عشق و به نفرت تبدیل میکنه!! کسیکه حاضر نیست بره مشکلشو حل کنه شما نمیتونی درست کنی!
بزرگترین شکوه ما در هرگز نیفتادن نیست، بلکه در برخاستن پس از هر بار سقوط است.
بنظرم یه مدت ازش فاصله بگیر . برو مشاور بیشتر فکر کن به این راحتیا نرو سمتش فکر کنه کیه
ن من اصراری نداشتم اون زنگ زد من حتی جلسات شورای حل اختلافمم زفتم و رفته دادگاه همه چیم و شکایت کیفری گردم ازش با وثیقه بیرونه خودش زنگ زد گف برگرد!منم گفتم مشاوره گف میام درمان میشم هرچی تو بگی
اما تا شرط گذاشتم ک خونه و ااینا گف ن و رفت و گف دیگ تمومه همه چی
نه عزیزم حق داشتی،ای کاش هیچ وقت برنگرده حیف شماست ،شما زن زندگی هستی
بخدا دوسال و نیم خونه مامانش زندگی کردم بهش چقد خدمت کردم اونم متقابل هوامو داشت نامردیه بگم همش بدی کرده خوبی ام کرده اما چ فایده همش سمت خانواده خودشه حتی ب ناحق
بیرونم میکرد از خونه مامانش هی منم برمیگشم باز میبخشیدم اما اینسری دیگ نمیخام ب راحتی برگردم بااینک خیلی دوسش دارم اما باید قبول میکرد تا برمیگشتم!