2777
2789
عنوان

عروس افریطمون

189 بازدید | 16 پست

داداشم زنگ زده بیام دنبالتون بیاین تولد زنم و اگه میشه مامان توهم کیک بپز. بعدش زنگ زده گفته نه امروزخاهرای زنم میان سورپرایزش کنن بمونه فردا بیام دنبالتون. 

فردا هم برا مامانم یکاری پیش اومد نتونستیم بریم.

بعد مامانم مثلا امروز زنگ زده دعواشون کرده شام بعدم قراربود کیکم بپزه سورپرایزی... بعد دختره زنگ زده میگه قصدت چیه همش زنگ میزنی من اون روز میخاستن خاهرام بیان اما تو میخاستی برنامه هامو خراب کنی تو‌میخای پای اوناروازاینجا ببری.... دیگه زنگ نزن ب ما‌...میخای مارو مثل برادرت اواره کنی(داییم معتاده و طلاق گرفته) منم ب مامانم گفتم میگفتی برادر من هرچی باشه از دایی توبهتره انقد معنادبود یه خونه نداشت و خونه ی خاهرش آوار بودن.

بچه ها بابام بهش محل نمیده مثل سگ ازش میترسه مامانم سادس همش گوشت مرغ کادوی سالگرد و..... مامانم هارش کرده

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


2805

زن داداش من داداشاش سوپرایزش کردن حتی نذاشت داداشم باهاش بره داداش سادم هم اون روز اومد خونه مامانم بعد میگفت اشکال نداره شاید خواستن خانوادگی پیش هم باشن بعد مال برعکس شما بابام اینقدر عاشقشه که نگو

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792