ولی اعصابم خورده اعتمادش به من کم شده هی بی قراری میکنه
میگه چرا نگفتی بهم چرا گوشیرو ازم گرفتی
با اینکه گوشی اون بیست و چهار ساعته دست من بود
خیلی بهم اعتماد داشت هی میگفت امید من تویی تو این زندگی
دیشب با اینکه حرصی بود گریه کردم داشت دلقک بازی در میاورد من بخندم