2777
2789

ارتباط داشتیم 

یه روز برگشت گفت اره دوست دختر قبلیش اینطوری اونطوری 

رفت تو مخم 

هی میگفت تو اونو بیشتر دوست داری نه اون تورو 

از اینورم میگفت به رابطتتون کمک میکنم 

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


ارتباط داشتیم یه روز برگشت گفت اره دوست دختر قبلیش اینطوری اونطوری رفت تو مخم هی میگفت تو اونو بیشتر ...

لزومی نداشت درمورد دوست دختر قبلیش بگه یا بگه تو اینو بیشتر دوست داری

من باشم اعتماد نمیکنم...

هی برگشت گفت اره دختره طلاق گرفته در به در دنبال شماره دوست پسرته و فلان شاید اوکی شدن 

منم اون روز زنگ‌زدم هرچی از دهنم در اومد به دوست پسرم گفتم 

دست خودم نبود تو مخم رفت

دوست پسرم عقده کرد دلش شکسته بود منم از دلش در آوردم ولی دیگه نگفتم چرا یهو اینطوری سرت داد زدم 

رابطمون خیلی خوب داشت پیش می‌رفت که من باز حساس شدم روش خیلی 

اونم گفت چرا اینطوری میکنی چیزی شده 

دوست پسرم عقده کرد دلش شکسته بود منم از دلش در آوردم ولی دیگه نگفتم چرا یهو اینطوری سرت داد زدم رابط ...

ببین بنظرم کلا بیخیال این مرده شو اصللا قابل اعتماد نیست

اگ دوست پسرت ریگی ب کفشش باشه  ی روز رومیشه

ماه هیچوقت پشت ابر نمیمونه

اینطوری فقط ارامش خودت بهم میخوره

ریلکس باش

گفتم یکی برگرده بهت بگه اون کسی که دوسش داری بهت حسی نداره چیکار میکنی 

عصبی شد گیر داد باید بگی گوشیمو میخواست بگیره منم ندادم به خاطر اون چت ها عصبی شد گفت من ترو مثل چشام دوست دارم چرا گوشیرو ازم میگیری 

منم گفتم بابا یه غریبه اومد بهم گفت تموم شد رفت هی اون گفت منم گفتم گیر داد باید اسمشو بگی منم گفتم اسمش یه چیز دیگست ولی باور نکرد 

دیشب افتاده بود تو جون خانوادش که کی گفته اینطوری 

همون مرده گردن گرفته بود 

به منم گفت من گردن گرفتم

ولی اعصابم خورده اعتمادش به من کم شده هی بی قراری میکنه 

میگه چرا نگفتی بهم چرا گوشیرو ازم گرفتی 

با اینکه گوشی اون بیست و چهار ساعته دست من بود 

خیلی بهم اعتماد داشت هی میگفت امید من تویی تو این زندگی 

دیشب با اینکه حرصی بود گریه کردم داشت دلقک بازی در میاورد من بخندم 


ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز