2777
2789

خیلی ذهنم درگیر شده اون دخترایی که دوست پسر دارن چطوری مامان بابا و خانواده رو میپیچونن میرن بیرون با دوست پسرشون؟من خودم تابحال دوست پسر نداشتم نپیچوندممم جدا از اون مادرم به شدتتت ادم تیز و زرنگیه و من تو عمرم نتونستم بپیچونمش تهش هم لو رفتم و رسوا شدم داشتم فکر میکردم اگه یه روز بخوام با یه پسر دوست شم چطور بایدمامانم رو بپیچونم از یه طرف مامانم بشدت رو این قضیه حساسه و اصلااا تو کتش نمیره دوست پسر داشتن و اینکارا از یه طرف منم ادمی ام که یه جا بخوام برم باید حسابی دوش بگیرم و موهامو صاف کنم و ارایش و عطرر و یهه خیلی به خودم برسم تا برم بیرون مامانم هم میدونه با دوستای معمولیمم هیچوقتت اینطوری بیرون نمیرم شک میکنهه مثلا چندبار با رفیقم و دوست پسرش رفتیم مامانم اخرش فهمید و دهنم رو صاف کردد دانشگاه رو هم که نمیتونم بپیچونم و برم بیرونن نه زنگ میزتونم بزنم نه میتونم پیام بدم چون گوشی همیشه چک میشه پس من با 20 سال سن چیکار کنم؟ خوب منم جوونم شاید دلم بخواد با دو نفر برم بیرون اگه بخوام تا اخر عمرم مادرم عین نگهبان بالا سرم باشه و سخت بگیره که نمیشه

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

دانشگاه میرفتم میومد دنبالم 

سرکار میرم میاد دنبالم 

مگه آدم دائم خونس

اولین دلخوشی زندگیم💕مادرم💕پلان اول ؛ دیشب همه چیز به ‹ مو › رسید پلان دوم ؛ صبح معجزه شد و ‹ مو › پاره نشد ± دو ساعت بعد از معجزه ، مامانِ بی‌خبر از اتفاقات اخیر ، برای احوال پرسی زنگ زد و گفت : ‹ دیشب کلی دعات کردم💛'💎 ›دومین دلخوشی زندگیم💕 پدر و برادر جانم 💕 با قلب مهربونشون  و خوبی های بی منت 🌈🦋‌‌ سومین دلخوشی زندگیم اومدن مردی تو زندگیم که منو با تمام بچگیام بزرگ کرد 🌱و کنارش بدون هیچ ترسی خود واقعیمم🙃 .آدم امن زندگی من🫂❤️ می‌گفت هرچقدر دل‌چرکین باشم ازت ولی دوست‌داشتنت هنوزم به دریا وصله.💙 در دل و جان خانه کردی عاقبت ...❤️🌈 خدایا شکرت بابت همه چی 💛💛 

گوشیتو با ۲۰ سال سن چک میکنن ؟؟ 

کنسله کلا فکرشو از سرت بیرون کن 

جاست ازدواج سنتی

اولین دلخوشی زندگیم💕مادرم💕پلان اول ؛ دیشب همه چیز به ‹ مو › رسید پلان دوم ؛ صبح معجزه شد و ‹ مو › پاره نشد ± دو ساعت بعد از معجزه ، مامانِ بی‌خبر از اتفاقات اخیر ، برای احوال پرسی زنگ زد و گفت : ‹ دیشب کلی دعات کردم💛'💎 ›دومین دلخوشی زندگیم💕 پدر و برادر جانم 💕 با قلب مهربونشون  و خوبی های بی منت 🌈🦋‌‌ سومین دلخوشی زندگیم اومدن مردی تو زندگیم که منو با تمام بچگیام بزرگ کرد 🌱و کنارش بدون هیچ ترسی خود واقعیمم🙃 .آدم امن زندگی من🫂❤️ می‌گفت هرچقدر دل‌چرکین باشم ازت ولی دوست‌داشتنت هنوزم به دریا وصله.💙 در دل و جان خانه کردی عاقبت ...❤️🌈 خدایا شکرت بابت همه چی 💛💛 
یا دعوا کن و قضیه رو عادی کن تو خونهیا تاهمیشه غلام حلقه به گوش مادرت بمون

اخه دعوا هم کنم واقعا از پس مامانم نمیتونم بر بیام خیلییییی ادم حریفی هست و هیچ احد و واحدی نمیتونه حریفش شه از یه طرفم دلم نمیخواد تا ابد ور دلش باشمم و غلام حلقه به گوشش باشم

دانشگاه میرفتم میومد دنبالم سرکار میرم میاد دنبالم مگه آدم دائم خونس

من بچه خونگیم با دوستام هم کم بیرون میرم یکدفعه تغییر حالت بدم و همش به خودم برسم بیرون برم یا همش سرم گرمه گوشیم باشه یکم شک برانگیزه خدای

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز