2777
2789
عنوان

دعا برای سرد شدن دو نفر از هم(محرم)

| مشاهده متن کامل بحث + 1944 بازدید | 148 پست
هرچی میکشیم از این خانواده های شوهره بدبختا انگار مرگشونه پسرشون دو قدم بره اونور همش از حسادت و بدب ...

دقیقا بقران همش میگفتن از وقتی ازدواج کرده فلان کارو دیگه انجام‌نمیده واسم فلان چیزیو نمیگیره واسمون بعد هی نگا میکردن چی واس من می آورد میگفتن طرف زنشه الان که به اینجا رسیدیم میخوایم جدا شیم راحت شن

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


دقیقا بقران همش میگفتن از وقتی ازدواج کرده فلان کارو دیگه انجام‌نمیده واسم فلان چیزیو نمیگیره واسمون ...

دقیقااااا برای منم همینه

همش میگفتن فقط بازنت میری بیرون مسافرت؛پدر مادر انقد زحمت بکشن تهشم هیچ حقی ندارن انقد خودشونو زدن به مریضی بیخود و بی جهت رفتن خودشونو بستری کردن بعد با ناله میگفتن ما عمرمون به دنیا نیست دلمون شکسته فلان…

انقد اینکارارو کردن شوهرم از عذاب وجدانم ک شده غلامشون شده

۳ ساله

سه سالع خونه خودتی ینی

ن من هشت ماهه 

شوهرم اوایل نمیرفت خونشون

ننش میگفت تااا من زنگ نزنم نمیای اینجااا

اینم میگفت کار دارم

ولی نمیدونم چش شده یهویی

همش گوش ب فرمان اوناس 

هرجا بخوان برن میبرتشون

اووووووههههه چه بددددد 😵‍💫خب چرا باطل نمیکنی

نمیشه مادرشوهرم خودش دعا نویسه استاد این کاره از یکطرف دعا گرفتن از یطرف میخونن تو گوشش انقد رابطمون خوب بود همه حسادت میکردن بهش ولی الان..

دقیقااااا برای منم همینههمش میگفتن فقط بازنت میری بیرون مسافرت؛پدر مادر انقد زحمت بکشن تهشم هیچ حقی ...

ما که الان دقیقا به اون چیزی که میخواستن رسیدن الان دوماه فاصله گرفتیم ازهم میخوایم جدا شیم

سه سالع خونه خودتی ینین من هشت ماهه شوهرم اوایل نمیرفت خونشونننش میگفت تااا من زنگ نزنم نمیای اینجاا ...

اره

تازه اولشه

تو یه ساختمونید؟

بدبختی من اینه تو یه ساختمونیم تا شوهرم از پله میاد بالا انگار کشیک میدن درو باز میکنن به یه بهانه ای میکشنش تو 

دائما هم زنگ و پیام ک مارو ببر اینجا ببر اونجا بیا فلان چیزو نگا کن

ما که الان دقیقا به اون چیزی که میخواستن رسیدن الان دوماه فاصله گرفتیم ازهم میخوایم جدا شیم

برو پیش یه دعانویس باطل سحر بگیر بعدم دعای محبت بگیر

من واقعا کسیو نمیشناسم وگرنه پدرشونو درمیاوردم بفهمن نباید با زندگی کسی بازی کنن

خدا سره دختراشون بیاره

نمیشه مادرشوهرم خودش دعا نویسه استاد این کاره از یکطرف دعا گرفتن از یطرف میخونن تو گوشش انقد رابطمون ...

نه عزیزم نشد دیگه 

کسی که دعانویس برا خانواده خودش نمیتونه بنویسه 

ارهتازه اولشهتو یه ساختمونید؟بدبختی من اینه تو یه ساختمونیم تا شوهرم از پله میاد بالا انگار کشیک مید ...

نه ولی دارن طبقه بالای خونه رو درست میکنن ک ببرنمون اونجا

منم گفتم از گشنگی بمیرمم نمیرم بشینم خونه ننت

همینطوریشم کم نمیکشم از دستشون

تو هم مثل من سیاست نداریااا

ک باهاشون صمیمی شیم رفت و امد کنیم 

نه عزیزم نشد دیگه کسی که دعانویس برا خانواده خودش نمیتونه بنویسه

خودش ننوشته که داد همکارش که خانمه مسن هس همیشه میخواد کاری واس خونوادش انجام بده میده همکارش فقط واس غریبه ها خودش کار انجام میده

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

حس ششمی

نیکاm1395 | 2 دقیقه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز