2777
2789
عنوان

از خجالت اب شدم

| مشاهده متن کامل بحث + 1220 بازدید | 35 پست
خیلی از کامنت هایی مثل شما بدم میاد یعنی چی اخه میاین میگن کاش سطح دغدغه ماهم این بود یا … خب هرکی ی ...

بدت میاد خاموش باش. نظر نده. در موضوعی که به شما وارد نیست وارد نشو. 

ما بیشتر در تخیلاتمان رنج می‌بریم تا در واقعیت.. سنکا

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 


منو چی میگی اولین روز دانشگاه بود خیلی سیس درس خوندن و باسوادی گرفته بودم ازین کیف های اداری طور که مهندس ها دارند دستم گرفتم عین بوقلمون سرمو دادم جلو با غرور از پله های دانشگاه داشتم میومدم پایین. کنار پله هم چند تا پسر سال بالایی ایستاده بودن و داشتن صحبت میکردم، توی حیاطم کلی از بچه ها در رفت و آمد بودن طوری افتادم که فکر کن یک پای جلو صاف عین سیخ ، پای عقبیم رو جمع کردم و روش نشستم حالت اسکی ۶ تا پله رو سیخکی تا پایین سر خوردم ، ونو میگی از درون هزار ایکه بودم ولی خودمو از تک و تا ننداختم و بلند شدم و با رنگ و روی زرد و پریده راهمو کشیدم رفتم، اون اخرین روز پرمدعا راه رفتم بود، اما دم پسرها گرم با اون که همشون دیدن اصلا اصلا هیچ عگس العملی نشون ندادن، اما خداییش بگم من اگر بودم از خنده روده بر میشدو خیلی خیلی صحنه خنده داری بود ،خدا این اتفاق رو برای دشمن ادم نیاره که اینطور روز اول دلنشگاه کنف بشی پیش بقیه 

دختری از سادات هستم، بر دشمن مرتضی علی لعنت، ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم، خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو💚🍃
2805
منو چی میگی اولین روز دانشگاه بود خیلی سیس درس خوندن و باسوادی گرفته بودم ازین کیف های اداری طور که ...

وای دقیقا 

منم یه سری فکر کنم سال ۹۸ بود  داشتم میرفتم کتاب فروشی 

کتاب فروشیه حالت زیر زمینه یه ۱۰ یا ۱۵ پله میخوره تا برسی پایین بعد مغازه هم شلوغ بود یهو روی پله ها لیز خورده و افتادم😂😭


بعد چند هفته پیش باز رفته بودم همون کتاب فروشیه خرید کنم 

به خانمی داشت میومد پایین باز لیز خورد 😂😭


وای دقیقا منم یه سری فکر کنم سال ۹۸ بود داشتم میرفتم کتاب فروشی کتاب فروشیه حالت زیر زمینه یه ۱۰ یا ...

😂😂😂 دیدین دیگه، این اتفاق ممکنه برای خیلی از آدمهای دیگه هم اتفاق بیفته ، بی خیال ، بخاطر تصور دیگران خودتو آزار نده، همیشه به پسرم میگن آدم از کار زشت و گناه باید خجالت بکشه نه چیز دیگه🌷

دختری از سادات هستم، بر دشمن مرتضی علی لعنت، ما بچه های مادر پهلو شکسته ایم، خیال کن که غزالم بیا و ضامن من شو💚🍃
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز