منم داشتم جدا میشدم
همسر ثابقم رفته بود گفته بود من عاشق کسی دیگ شدم
و من خبر نداشتم که گفته
بعد مشهد بودم تو حیاط حرم
بعد صاحبکارش دیدم پیرمردی بود خیلی بهمون محبت داشت یعنی آپارتمان داشت و کارهای تعمیرات به همسر ثابقم میداد و تو محل زندگیشون در رفت و آمد بود
باهاش سلام علیک کرد
ماه رمضان بود
جلوی همه بلند گفت خجالت بکش که رفتی با کس دیگه
فکر کردی میگیرتت اون نفر
که داری جدا میشی
منم گفتم دلیل جداییم این نبوده و گفتم خود خدا و خود امام رضا میدونه چیه و نگفتم معتاده
چون نمیخواستم خدای نکرده باعث بیکاریش بشم چون گاهی میرفت تعمیرات انجام میداد براشون
اما اشکال نداره هر چی گفته
دلم شکست
بخدا نفرین نکردم
چیزی نگذشت خبر رسید تصادف کرده و ده سانت پاش کوتاه شده و 1.5 سال هم تو گچ بود