خاطرات قشنگی ندارم
اینکه خجالت می‌کشیدم به مامانم رودررو بگم پد بخر
وقتی می‌رفت خرید از آیفون بهش میگفتم
خودمو میذاشتم جای نقش رمان ها ادا درمی‌آوردم
رمان میخوندم زیاد
تبلت داشتم توش فیلم عروسی بود هزار تا
وقتی پریود شدم می‌دونستم چیه ولی رو نداشتم بگم :") اون شب با دستمال سر کردم فرداش رفتم حمام و لباسام رو که شستم مامانم شک کرد 😭😭🤣🤣 از بس کار نمیکنم =))) و خب بعد همین دیگه
مدرسه میرفتم
کل صورتم مو داشت بعد فقط پشت لبم سیبیلمو زده بودم ،،،خیلی سفید شده بود😐😂
بابام که میومد خونه پشت لبمو سایه سیاه میزدم که تابلو نباشه سیبیلمو زدم
بعد ی بار سر سفره بودیم ماکارونی داشتیم من غذا خوردم دهنمو با دسمال پاک کردم رنگ سیبیلم پاک شده بود
قیافه بابا مامانم😐😂
من کلاس دوم راهنمایی سرکلاس برا اولين متوجه مسئله ای شدم که کاش به این زودی نمیشدم، امان از رفيق و همکلاسی بد،خخخ
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
41 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
42 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز