من نامزدم بیرون بودیم
درباره شکر و اینا حرف میزدیم گفتم من قند مصنوعیو سعی میکنم کم بخورم
(من لاغرم)
گفت نه شما ک باید بخورین
گفتم نه
گفت انتقاد پذیر نیستین
گفتم من خودمو همینطوری دوست دارم
بعد یکم حرف زدیم گفت باشگاهم میخایین برین
گفتم گقتم ازاد تر بشه میرم
دلم شکست از حرفاش
روزای اول میگفت من با دلم دارم میام جلو...
هعییی چقد از این حرقا میرنجم من