2777
2789

جریان اینه که خونه بابامینا درشونو میخواستن رنگ کنن و بابام خیلی خیلی خیلی یه کاری رو تمیز و مرتب انجام میده و مثلا روی در چند بار رنگ میزنه

شوهرم اومد خونه بابامینا به شوخی گفت وای حالا ده روزه داره رنگ میکنه یه دری

منم گفتم اگه راست میگی بابای خودت یه ذرشو بیاد رنگ کنه

این از این


من عروس داییمم،مامانم رفته خونه داییمینا و این جریانو تعریف کرده و من نمیدونستم

رفتم خونه پدرشوهرم بحث و بحث انداخت و گفت خب راست گفتی من اصلا انجام نمیدم،بابات بیاد تموم درامونو برامون رنگ کنه پولش بدم

پدرشوهرم خیلی مغرور و پفیوزه و پولداره

برعکس بابای من ساده و یکم خجالتی و بی پول

و کلی خندید پدرشوهرم،که یعنی بابات محتاج پول منه من اصلا دست نمیزنم،بیاد کارگریمونو کنه و پول بهش بدم منظورش این بود

چی باید در جوابش میگفتم؟

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

2805

عزیزم در جواب پدر شوهر نباید چیزی گفت فقط یه راه داره اینکه کمتر برو خونشون و خودتو ناراحت بگیر متوجه رفتار اشتباهش میشه...


یک تازه عروس بی تجربه ولی شاد و خوشحال  (متاهل و متعهد)    درخواست ندین قبول نمیکنم/  زندگی فقط صدسال اولش سخته خیلی ناراحت نباش😂 
2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز