بچه ها من ی دوستی داشتم قبل ازدواج مثل خناهر بودیم هر شب خونه همدیگه میخوابیدیم یک سره پیش هم بودیم
بعد من یکساله ازدواج کردم اون هنوزم مجرده از خواب بیدار نشده مستقیم میاد خونه مادرشوعرم هم شغلش ی جوریه یا خونست یا زود میاد خونه دوست نداره میگه نزار بیاد دوستم دختر بدی نیست شوهرم هم بهش اعتماد دارم ولی چند روز پیش بهم گفت از دوستت ضربه بدی میخوری حالا بیین دیگه ی جوری شده از چشمم افتاده دلم نمیخواد بیاذ اونم اصلا درک و اینا ندارع از خواب که پا میشه میاد خونه ما چیکار کنم بچه ها دلم نمیخواد اینجوری شع