سلام دوستان
کمک میخوام
حالم خوب نیس
با اقای محترمی که همکارم بود ، ۳ سال دوست بودیم که هفته پیش بعد از اصرار های من بالاخره با مادرشون اومدن خواستگاری.
هر دو مادر ناراضی بودن .
مادر من هم خیلی تند و جدی شرط گذاشتن برا خرید خونه و ... نهایتا گفتن دو سه روز فکر کن و بهم خبر بده .
حالا امروز یک هفته گذشته و نه تنها به مادرم زنگ نزدن،حتی به منم نه زنگ نه پیام
نه حتی خداحافظی.
آیا درسته؟
ما همکار بودیم . دوست بودیم . کلی وقت و انرژی و زمان و احساس خرج هم کرده بودیم
نباید ی زنگ میزد ؟
خب ازش بپرس چی شد اگه باهم رابطه دازید
احتمالا بخاطر رفتار مادرت ناراحت شده و ب اجبار اومدن خواستگاری
اشتباه اول این بوده که ۳ سال خودتو معطل کردی . اشتباه دوم هم ادب اوناس
خودت مجبورش کردی بیاد خواستگاریت ؟؟؟؟ خب معلومه نمیاد مگه مجبوره
نمیدونم اما هیچ وقت کسیو مجبور نکن کاری رو انجام بده
اگه خودش میخواست میومد خواستگاری
التماس نکن
الانم اشکال نداره دیگه ارتباطت رو قطع کن با اون آقا
وقتی همکارت هست باید باهاش چشم ت چشم شی ک ..خودت بپرس ازش،
آقا مگه همکارت نیس نمیبینی؟
چه آدم مزخرفی😐
خب وقتی اصرار میکنی بیا خواستگاری دیگه شرط گذاشتنت چیه؟😐
ببخش اینو میگم،ولی حقیقته.آدمی که عاشق باشه،هیچ جوره پا پس نمیکشه
حتما بهش برخورده ک مامانت شرط گذاشته
ولی قطعا به بلوغ عاطفی نرسیده که بی خبر رفته و غیب شده
ادم ب بلوغ رسیده حداقل میاد صحبت میکنه
شما باید تو سال اول تکلیف رابطه رو مشخص کنید.
کاری که مادرتون انجام داده جالب نبوده.
شما که سه سال با طرف در ارتباط بودید صددرصد شناخت کافی از شرایط مالیش داشتید و قبلش باید با مادرتون صحبت میکردید
نزده دیگه میخوای چیکار کنی حالا . بیخیالش....والا....حالا بشینی غصه بخوری چرا زنگ نزده ؟! گور بالاش😁🤭
