خواستگارم رفت و پشت سرشم نگاه نکرد

آره کارش خیلی زشت بوده حتی حرمت دوستی ۳ ساله رو نگه نداشته 

اگه نظرشون هم منفی بود باید با تو درمیون میزاشت 

واقعا بعضی آدما خیلی بی احساسن

حرف مامانت خنده دار بوده

مگه معامله ست ک من دختر میدم شما خونه بده؟

منم جای اونا بودم میرفتم پشت سرم رو نگاه نمیکردم 

مادرش گذاشته گفت ک ناراضی بود

مردا همینن به چی دلخوش کردی ما احساس مصرف میکنیم ذره ذره آب میشیم اونا عادی و نرمالن ما مثل شمع واقعا آب میشیم و تهش خودمونم از دست میدیم اونا مثل سنگن حتی خراشم بر نمیدارن

خب همینه دیگه وقتی ۳ سال خودشو معطل کرده بعدم مجبور کرده این بگیر نیست مشخصه 

عزیزم اول که باهاش دوست شدی شرایطش رو ندیدی که خونه نداره؟ طی این سه سالم ندیدی که بعد مجبورش کردی بیاد خواستگاری؟ خانواده خودت رو نمیشناسی؟ اگر رار بود مادرت چنین شرطی بذاره که میدونی اون نداره چرا اصرارش کردی بیاد؟

آیا ایشون مجبورت کرد سه سال صبر کنی؟

دوست عزیز مسئولیت تصمیمات خودت رو بپذیر

خب وقتی سه سال با طرف دوستی لابد شرایطشم میدونی دیگه..شاید توقع داشته جلو مادرش وایسه بخاطرش

عزیزم ملت با هزار چرب زبونی خواستگار نگه میدارن با پنبه سر میبرن اون وقت مادرت زده زیر کاسه کوزه و به اونا هم برخورده

مطمئن باش نظر مادرا رو این ماجرا تاثیر زیادی داره و نظر پسره رو چرخونده از اینکه نتونه تو خانواده تو پیش مادرت احترام و عزتی داشته باشه

باید از قبل مادرت رو اماده می کردی

سیاست مادر عروس یه چیز دیگه ست

عزیزم خواهی که جهان درکف اقبال توباشد خواهان کسی باش که خواهان توباشد

روزت خوش

ولش کن

رفته پی لیاقتش 

اره اسی کلا از اول اشتباه کرده بخاطر سه سال دوستی بعدش بخاطر اجبار پسره هم فکر کرده چون انقد اصرار می‌کنه مهریه و خرج خاصی نداره دختره و دیده مادرش درباره خونه اینا حرف زده پا پس کشیده 

دقیقا 

امضاتو خوندم ..جادو شدی هاا ..من شنیدم درمانش سوره بقره و نماز حضرت فاطمه است اونم تا وقتی ک درست شه مشکلت ..حرز امام جواد هم بگیر ....‌

شرطای عجیب نزارید ...پسر مردم گناهی نکرده می خواد ازدواج کنه...مدام بحث مالی میشه مگه میخواد چیزی بخره..اگر هم خیلی هم از قوانین ضد زن می ترسید حق و حقوق قانونیتون رو بگیرید مثل حق طلاق و خروج از کشور و اینا ...

به زور مجبورش کردی بیاد خواستگاری. انتظار داری با رفتار مادرت  از خدا خواسته فرار نکنه؟

باید به مادرت میگفتی بذار خر از پل رد بشه .، بعد بقیه حرفها