2777
2789
عنوان

سلام خانم ها کمکم کنین شوهرم خسته ام کرده

| مشاهده متن کامل بحث + 714 بازدید | 47 پست
بازم محلش نده ولی بچتو دخالت نده توو بحثاتون اگ اونم دخالت داد بهش تذکر بده بگو هر چی بینمون هست پسر ...

من بهش گفتم ولی میگه بچه ها خودشون تورو نمی‌خوان بعد پدرش منو تهدید کرد اره چرا نوه هامو میبینی ۲ هوایی میکنی منم گفتم خوب میکنم من مادرشونم بعدم الان موندم چیکار کنم برم پسرمو ببینم یانه چون امروز میبینم باز گوش پسرمو پر می‌کنه میگه به مامانت بگو نیاد چون پولداره پدرمو درآورده منم از حرصم همه رو ول کردم 

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

اگه نمیخوای طلاق بگیری پس این کارا چیه میکنی هم خودتو عذاب میدی هم اون طفل معصوم هارو برو بشین خونه ...

عزیزم من چندین بار رفتم دم خونه ام التماس کردم ولی نمیزاره ۲ سال سر خانواده هامون منو اذیت میکرد کتک می‌زد مجبور شدم با بچه هام رفتم الان میگه چرا رفتی 

اگه نمیخوای طلاق بگیری پس این کارا چیه میکنی هم خودتو عذاب میدی هم اون طفل معصوم هارو برو بشین خونه ...

من نمی‌خوام طلاق بگیرم ولی خانواده شوهرم گوش شوهرمو پر میکنن می‌خوام من خسته بشم برم دادگاه میکنم برو شکایت کن منم نمی‌خوام طلاق بگیرم

عزیزم من چندین بار رفتم دم خونه ام التماس کردم ولی نمیزاره ۲ سال سر خانواده هامون منو اذیت میکرد کتک ...



مگه کلید خونتو نداری ؟برو بشین خونه ت بگو مهریه م حق و حقوقم دادی میرم اگرم دعوا کرد زنگ بزن پلیس 

بهترین دین انسانیت

مگه کلید خونتو نداری ؟برو بشین خونه ت بگو مهریه م حق و حقوقم دادی میرم اگرم دعوا کرد زنگ بزن پلیس

نه کلید ندارم از شهرستان اومدم تهران خونه اجاره کردم به خاطره درست شدن زندگیم ولی خانواده شوهرم گوشش پر میکنن نمیزارن 

رفتارت باشوهرت چطوری بود؟یعنی شوهرت وقتی ازت انتقاد میکرد چی میگفت راجبه ت از چه رفتارت یا کارت گلای ...

با خانواده من دعوا کردن فش و فش کاری شد از اونجا کینه کرد و سر من خالی کرد با خانواده من حرف نمی‌زد منم با خانواده اون بعد عروسی دعوت میکردن مارو نمی‌برد یا لباس واسه من نمی‌خرید و برا بچه و خودش می‌خرید و همش میگفت صیغه دارم و نمی‌دونم بزار زن بگیرم و مهریتو ببخش و دادخواست دادم و چرت و پرت 

با خانواده من دعوا کردن فش و فش کاری شد از اونجا کینه کرد و سر من خالی کرد با خانواده من حرف نمی‌زد ...


خب با خانواده تو دعواش شد تو طرف کیو گرفتی کاش تو چیزی نمیگفتی ،بلاخره یه تصمیمی بگیر اینطوری بلا تکلیف نمون شوهرتم التماس نکن مگه غرور نداری

بهترین دین انسانیت

من نمی‌خوام طلاق بگیرم ولی خانواده شوهرم گوش شوهرمو پر میکنن می‌خوام من خسته بشم برم دادگاه میکنم بر ...

اونم زندگیش رو دوست داره

ی طوری سر صحبت رو باز کن

بببینش حضوری

اولش بگو نه من نه تو بدا دعوا نیومدیم

حرفامونو باید بزنیم

ی زندگی ده ساله رو الکی خرابش نکنیم

نه زنی ک تو بگیری براشون مادر میشه

نه شوهری ک من بکنم براشون پدر میشه

بقبه زندگیشونو کردن

مثل بچه های ۲۰ساله رفتار نکن

فکر زندگی و بچه ها باشیم بهتره

ما مشکلی نداریم جز دخالت دیگران

نذاریم هیچکی دخالت کنه

احترام همه سر جاش ولی خدایی زندگی مارو فقط خودمون دوتا میتونیم نجات بدیم

دلشو نرم کن

قانعش کن بزرگ شده دیگه خودش باید زندگیش رو درست کنه نه پدرو مادرش

اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم                       ایام ب کامتون سلامتی همراهتون  لبخند رو لباتون  حل بشه مشکلاتون   برسین ب ارزوهاتون  
رفتارت باشوهرت چطوری بود؟یعنی شوهرت وقتی ازت انتقاد میکرد چی میگفت راجبه ت از چه رفتارت یا کارت گلای ...

با خودش حرف زدم میگه هر جا می‌رفتیم تو دعوا میکردی باهام در حالی که من اینجا غریب بودم خانوادش خیلی بم تیکه مینداختن یا مارو تحویل نمیکرفتن یا مسافرت می‌رفتیم حرصمو درمی‌آورد همش با خانوادش تصویری حرف میزد یا نمی‌گم منم مقصر بودم تو بعضی جاها ولی واقعا دوستش دارم موندم چیکار کنم میگه یه بار باید طلاق بگیریم بعد باید سرت به سنگ بخوره بعد 

با خودش حرف زدم میگه هر جا می‌رفتیم تو دعوا میکردی باهام در حالی که من اینجا غریب بودم خانوادش خیلی ...



خب وقتی راه نمیاد برید دادگاه اونجا خیلی خوب راهنمایبت میکنن به همین راحتی ها که طلاق نمیدن مشاوره میفرستنتون 

شاید یه فرجی شد 

بهترین دین انسانیت

اونم زندگیش رو دوست دارهی طوری سر صحبت رو باز کنبببینش حضوریاولش بگو نه من نه تو بدا دعوا نیومدیمحرف ...

من بهش گفتم میگه تو نیستی ما تو ارامشیم نمی‌خوام و کلی از طایفه فرستادم میگه آنقدر آدم فرستادم من حساس شدم رفتم جلو مدرسه التماس کنم شیشه های ماشینش آنقدر دودی کرده دیده نمیشه برداشته مادرشوهرمو آورده اونجا منم ندیدم که چی من فکر کنم زن گرفته بعدم در ماشین کوبید رو صورتم ساعت ۶ بود تاریک بود منم با گریه پیاده برگشتم افتاده یواشکی دنبالم برگشتم تاکسی بگیرم دیدم منو دید با یه سرعتی پیچید خیابون من نبینم بعد گوش پسرمم پر می‌کنه بگو نیا منو ببین بعدم که نمی‌رم می‌پرسه مامانت اومده 

خب وقتی راه نمیاد برید دادگاه اونجا خیلی خوب راهنمایبت میکنن به همین راحتی ها که طلاق نمیدن مشاوره م ...

نمی‌خوام پدرش به خواستش برسه میگه برو سر پسرم شکایت کن مهریتم قسطی تمام 

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز