مادرشوهرم بین منو جاریم فرق میزاره بخدا به زور میرم خونشون آنقدر ازش بدم میاد ولی جاریم آخر هفته ها میره اونجا شبم میونه جاریمم آنقدر با سیاسته میگه من نمیرم خونه مادرم میام به مادر شوهرم کمک کنم آخه مادرشوهرم دیسک کمر داره عمل کرده
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
بعضیا منفعتشون هر جا باشه همون جا رو میچسبن به اون طرف محبت میکن اینو با 35 سال سن میگم من زنگ میزدم به مادرشوهرم اما چی محبت و توجهش و به به چه چهش برای اون بود چرا چون بابای جاریم جلوی زندان رفتن برادرشوهرمو گرفت...سر همین بود حالا چون خیلی خودشیرینی هم میکرد اما خب برادرشوهر دیگم همه کارش بود و خونه ماشین به نامش میزدن خانواده ی شوهرم
ای بابا چی بگم خب اونم مریضه طبیعیه کسیکه هواشو داره بیشتر دوست داشته باشه
یادت باشه تو این دنیا هیچ چیزی از هیچ کسی بعید نیست... اگر مادر شدی یادت نره اول تو باید شاد و قوی باشی تا بتونی شاد بزرگش کنی یک بچه از همون روز تولدش نگاهش به خنده های مادرشه نه رنگی بودن اتاقش... شوهر خدا نیست نون شبت گرو اون نیست پس از سر ناچاری کنارش نمون اگر حرمت گزار نیست .