شاید باور نکنید خودمم اول فکر کردم دلیل دیگه داشته که اینجور میگن کسی نفهمه..اما بعدش فهمیدم واقعا مشکل دیگه نداشتن به همین خاطر بوده..
یک زوج از آشناها ما خیلی دوستانه و توافقی جدا شدن
دلیلش چیه به نظرتان ؟
نتونستن خرج زندگی رو بدن
بقول پسره دیگه توانایی اجاره خونه ، خرج ، پیش خونه و...ندارم من مجرد میرم خونه پدرم اونم میره خونه پدرش .
از دختره پرسیدم میگفت ۴ ساله ازدواج کردیم آرزو همه چی به دلمون مونده تمام سال باید چیزی نخوریم و نپوشیم که بتونیم پیش سال بعد خونه را بدیم اجاره بیشتر
هرکاری میکنیم نتونستیم ماشین قراضه بخریم
خرج شکم موندیم در حالی که شوهرم ۲ شیفت کار میکرد منم کار میکردم..
دیگه خسته شدیم حسرت همه چی به دلمون مونده
از کنار یک ساندویچی رد میشدم بوش بهم میخورد هوس میکردم نمیتونستیم بخریم چون خرج های واجب مونده بود مثل اجاره خونه مثل قسط مثل خرج های خونه مثل...
تصمیم گرفتیم بریم خونه پدر و مادرمون که حداقل کار کنیم خرج خودمونو بدیم .