فک کنم جنس دوست داشتنه عوض میشه
تا داداشم مجرد بود مثل یه مادر نگرانش بودم،نگران رفت و آمد،خورد و خوراک،دوستاش و...
الان رفته سر زندگیش،به طبع ارتباطمون کمتر شده،نگرانی منم کمتر شده،چون خانومش کنارشه
فقط خیالم ازش راحت شده و بخاطر زندگیش رفت و آمد و گفت وگوهامون کم شده ک فک کنم طبیعی باشه