خدا رحم کرد هرچی فشار آورد گوش نکردم
بعد گفت هرکی جای تو بود میرفت خونه مامانش
برو
نرفتم وگرنه حکم عدم تمکین میتونست بگیره آخر خودش قهر کرد رفت بعدا تو دادگاه با پررویی تمکین زد رد شد چون حتی خونه مناسب تهیه نکرد خونه مجردی خواهرش تو شهر دیگ رو آورد ب اسم خودش قولنامه زد آورد دادگاه ک ینی باید برم شهر اونجا
چون ب جاریم زنگ زدم گفت خواهرش رفته همون شهر ۶ماه قبل مجردی خونه گرفته کارمنده جاریم رفته بود اونجا پرسیدم طبقه چندمه و اینا با مشخصات اون خونه ای ک شوهرم آورده بود دادگاه یکی بود
آنقدر شوهرم حقه باز بود اینجوری نمیرفتم نفقه ۰ میشد بعد ک محکوم شده نداده فرار کرده
حتی قبلا یبار بهم گفت بیا برگه جعلی حاملگی واست بسازم بده مامانت ازش پول بگیریم ب بهانه تقویت بچه تو شکمم 🤦♀️