داستان زندگی دخترخاله مامانم🌿✨️ صفحه 2

مدیر

عضویت: 1402/09/24

تعداد پست: 4509

سال ۹۲بود یادمه عروسی این خانم بود(اسمشو میزاریم رعنا)اون زمان رعنا تازه رفته بود کلاس اول دبیرستان هنوز ۱۶سالشم نشده بود که با یه کی دوست میشه اسم این اقارو میزاریم(آرمان)آرمان تو اون زمان و حتی الان هم یه مرد جذاب بودش و هستش رعنا ام خیلی خوشگل بود ولی ساده این دوتا باهم دوست میشن و آرمان میاد خواستگاری رعنا بعد با مخالفت شدید پدر رعنا مواجه میشه اما بعد از هشت بار خواستگاری و واسطه و اینا راضی میشه ازدواج کنن این دوتا اینا دوماه نامزد بودن و بعدش عقدو عروسیو یکی کردن رعنا دوماه بعد از عروسی باردار میشه(یه پسر میاره اسمشم دیاکوعه)تا پنج سال اول هیچ مشکلی وجود نداشت تا که کم کم رعنا متوجه میشه

مشاور یا شایدم وکیل و مربی آینده هستم درباره ای تکواندو سوالی داشتید فقط تگم کنید و لطفا سوال های بیخود نپرسید بنده دیگه حس ششم ام نیستم منو جایی تگ نکنید و این که من مادر سه تا گوگولی هستم در آینده اسم بچه هامم انتخاب کردم🥹✨️آریامهر_مانادانا_مانلی✨️🥹

1403/08/26

19:54

0 نفر لایک کرده اند ...

اظهار نظر

مشاهده افراد آنلاین

blackrose_23

عضویت: 1402/05/03

تعداد پست: 3319

ای غصه آخر مره کشه رعنا

1403/08/26

20:03

1 نفر لایک کرده اند ...

دخترساحل۴۰۰

عضویت: 1402/02/03

تعداد پست: 2325

خب

1403/08/26

20:03

0 نفر لایک کرده اند ...

مامان الهام

بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

fare78

عضویت: 1398/08/23

تعداد پست: 9517

لایکم کنید

آدمی را آدمیت لازم است.....عود را گر بو نباشد هیزم هست. عشقای زندگی من خلاصه شدن تو سه چیز پتوم، بالشتم،تختم.خدایا شکرت که اینا رو همیشه دارم 😍🌈همیشه عشق باشد همیشه برکت.۶۵۰ باشگاه پروازی.

1403/08/26

20:03

3 نفر لایک کرده اند ...

blackrose_23

عضویت: 1402/05/03

تعداد پست: 3319

آی روسیا ، رعنا

حالا برگرد بیا رعنا

1403/08/26

20:03

1 نفر لایک کرده اند ...

137780

عضویت: 1402/01/06

تعداد پست: 1759

یه داف پلنگ بلایکه ک بعد بیام بخونم 💛

ﺑﻪ ﺧﺮﻩ ﻣﯿﮕﻦ ﺍﺯ ۱ ﺗﺎ ۹ ﺑﺸﻤﺎﺭ ﻣﯿﮕﻪ : ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ﺑﻪ ﺳﻼﻣﺘﯽ ﺍﻭﻧﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻦ ﻣﯿﺸﻤﺮﺩﻥ😐👍 ﻣﻨﻢ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ ﺷﺪﻡ میفهمی ؟؟؟ قربانی 🙈😂️

1403/08/26

20:03

3 نفر لایک کرده اند ...

رستانیتیی

مدیر استارتر

عضویت: 1402/09/24

تعداد پست: 4509

آرمان با زن داداش رعنا بهش خیانت میکرد و اونم هی تحریکش میکرد و میگفت به رعنا بگو بچه رو بندازه و بعدش طلاقش بده باهم دیگه فرارکنیم بریم از این جا وقتی رعنا فهمید دیگه سکوتو شکست و رفت خونه ای پدرش همه چیو گفت پدر رعنا ام آدم بسیار حساسی بود رفت اون زنیکه رو(عروسشو)از خونه پرت کرد بیرون و برادر رعنا ام زنشو طلاق داد رعنا حالش بدتر و بدتر میشد و این وسط دیاکو رماتیسم قلبی میگیره و زندگی رعنا از این رو به رو میشه بچه ای دوم رعنا به دنیا میاد یه دختر خوشگل و ناز و گوگولی اسم بچشم(رکساناست)این بچه عوض خوشگلی که داشت افسردگی عجیبی داشت

1403/08/26

20:04

0 نفر لایک کرده اند ...