سال ۹۲بود یادمه عروسی این خانم بود(اسمشو میزاریم رعنا)اون زمان رعنا تازه رفته بود کلاس اول دبیرستان هنوز ۱۶سالشم نشده بود که با یه کی دوست میشه اسم این اقارو میزاریم(آرمان)آرمان تو اون زمان و حتی الان هم یه مرد جذاب بودش و هستش رعنا ام خیلی خوشگل بود ولی ساده این دوتا باهم دوست میشن و آرمان میاد خواستگاری رعنا بعد با مخالفت شدید پدر رعنا مواجه میشه اما بعد از هشت بار خواستگاری و واسطه و اینا راضی میشه ازدواج کنن این دوتا اینا دوماه نامزد بودن و بعدش عقدو عروسیو یکی کردن رعنا دوماه بعد از عروسی باردار میشه(یه پسر میاره اسمشم دیاکوعه)تا پنج سال اول هیچ مشکلی وجود نداشت تا که کم کم رعنا متوجه میشه