2777
2789
عنوان

پدرشوهرم افتاد به جون جاریم

| مشاهده متن کامل بحث + 239101 بازدید | 499 پست
هزار بار گفتمگفتم برو به داداشت بگو رفت گفتداداششم رفت گفت به پدر مادرش که داداش کفته مسایلم از شما ...

برادر شوهرت دیگه چا احمقیه ..نه تنها حرف زنش حرف هر کس دیگه هم به مامان جونش انتقال میده همون بهتر مجرد بمونه ور دل مامانجونش.

مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



نمی دونم چرا همه نگران بهم خوردن زندگی با یه احمق بچه ننه هستناین که مشخصه آخرش این خانواده زندگی ای ...

آخیش دلم خنک شد از کامنتت

هژ چون باباش دیکتاتوره ما سر خم کنیم

اون زن و بچه ش هستن سر خم میکنن ما عروساشیم دخترای مردم حق نداره به ما بی احترامی کنه( دو روز قبل دعواشون برای اولین بار اومدن خونه من دیدن پسرم قبلش بیمارستان دیده بودنش پدرشوهرمم هرچی‌ دلش میخواست تیکه مینداخت تحقیرم میکرد بیخودی!!!! جلو جاریم ! گفت پسر جارست خوب تربیت شده دختر تو کوچیک بود گاز میگرفت نکنه مث مادرش بوده از تو یاد گرفته گاز بگیره؟ انگار سگم! )

بعدم همه رفتن باهاشون دست دادم دستمو دراز کردم گفت من با شما دست نمیدم پشتش کزد مادرشوهرم هول شد گفت چرا؟ گفت نمیخوام . بچه کوچیک داره دستا آلودس و رفت

جاریمم گفته تو دعوا به شوهرش من عروس بد که بابات فحشم داد چرا به خاله خرسه که عروس خوبشونه اینقد توهین کرد رفتیم دیدنش! پدرشوهرمم قهره باهام میگه چرا غیبت منو پیش دشمنم کردی! منم به همسرم گفتم هر خری‌ میفهمید داره بی ادبی میکنه حد اقل دنبال یار کشیه یکیو برای خودش نگه داره

وزن بارداری ۸۶ ، بلافاصله  بعد زایمان ۷۸، روز چهلم ۶۹ هدف ۶۵

چرا فیلمو از تو خاسته زندگی تو رو هم میخاد خراب کنه عجب مشخصه چقدر عوضیه جاریتشما میگی خودشونم دورب ...

بلد نیست کار کنه با گوشیش 

راس میگه طفلی

وزن بارداری ۸۶ ، بلافاصله  بعد زایمان ۷۸، روز چهلم ۶۹ هدف ۶۵

من همه رو میشنیدم دخترم رفته بود دم پنجره نگاه میکرد بچه شون یک سال و نیمشهیهو پدرشوهرم پرید تو کوچه ...

ببخشید جاریت باید فرار کن دیوونه خونس بیچاره ب یه مشت ک و  ن ی شوهرش دادن

من هی میگم داداشتو آروم کن برگرده بره ناز‌ زنشو بکشه سپیده دوسش داره بخدا الکی وگرنه سپیده ازش‌ متنف ...

وای اینا دیگه چه ادمی هستن..... مثل شوهر خر خودم جرعت نمیکنم دعوا کنم باهاش می‌ره خونه فامیلام بهشون میگه آبروریزی می‌کنه یا یه بار از دست مامانم ناراحت بودم تو خلوتمون بهش گفتم دیگه دوست ندارم مامانم بیاد خونمون..... فرداش رفت به مامانم گفت ..... مامانم زنگ زد اینقدر به من حرف زد که دیگه روم نمیشد تو صورتش نگاه کنم ......فقط شوهرم جلوی یکی باشه کل زندگیمو براش باز می‌کنه 😔 

پدرشوهرم اینا بدون هیچ دلیلی تو ۹‌ماه بارداری دو باز دعوتم کردن و الان که ۶۰‌روزه زایمان کردم دوبار ...

شما زیاد خوشحال نباش این خانواده خل و  چل برای بعد شما هم نقشه داره 

ولی خودمونیم شما هم جنگ دوست داریا .برا روز زنم شما به جاریات قضیه رب سکه را گفتی ناقلا ،🤣

ااا یادته

حقشونه

اینجا ما آدم نیستیم

بعد از پسراش زبع سکه هم کادو میگیره! اونم یواشکی با نیس باز میاد از اتاق بیرون به ریشمون میخنده 

شامم یه آش آبکی داد 

وای یادم انداختی

وزن بارداری ۸۶ ، بلافاصله  بعد زایمان ۷۸، روز چهلم ۶۹ هدف ۶۵

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز