من هی میگم داداشتو آروم کن برگرده بره ناز زنشو بکشه
سپیده دوسش داره
بخدا الکی وگرنه سپیده ازش متنفره
ببین شوهرش به شوهرم گفته اون زمانا که جاریا بد بودن(ما با هم بد بودیم بعدن فهمیدیم مادرشوهرم با دروغتش باعثش بوده) زن من پشت زن تو این حرفای زشتو زده و هرچیزنشتو خلوتشون گفته رو جلو شوهر من لو داده احمق!!! بعدم گفته من با سپیده بخاطر زن تو چندیین باز دعوا کردم حالا زنت باید بیاد پشت من
گفتم پشت من پشت اون چیه مگه میدون جنگه من دوستدارم آشتی کنن بچه شون گناه داره
هرچی هم گفته من راضی هستن و هزچی قبلن گفته بخشیدم
ببخود کرده بخاطر من زندگیشو خراب کرده
که جاریم گفت بیخود میگن دنبال دعوا درست کردن بین ماسجدی نگیر