خدا هست اماما هستن
ولی مهربون نیستن
نه دیگه نماز میخونم نه دعایی نه هیچی
هرچی ختم و چله داشتم اینجا متوقف میشه
چه تضمینی هست که ادمی که هیچی جوابم رو نمیده هوامو داره یا من براش مهمم؟
بهش گفتم نمیخوام مشکلم حل شه فقط بیاد بگو منو میبینی و برات مهمم
نیومد
منم دیگه بیخیال همشون شدم
نگید گناهو اینا که قبول ندارم میخواستن میتونستن بیان
دیگه نمیدونم تا چه حد باید گناه نکنم تا قبولم کنن
دیگه دارم تبدیل میشم به امامزاده!
خسته شدم
همشون دروغ میگن
چطور وقتی نخواستم پا میشه میاد به خوابم وعده دروغ میده بهم
یبار خواستم بیاد نمیاد
خستم دیگه
تموم شد
به درک
با اینجوری بی توجهی ها شون من نه دنیایی دارم نه اخرت
حالا چرا به خودم سخت بگیرم دورم رو پر کنم از دعا نماز روزه و قران
الان فقط میخوام این بازی کثیف تموم بشه و بمیرم
خستم از زندگی حالم داره بهم میخوره با نظام مسخرش
عمری بشین مراقبه کن که دل نشکنی مردم دار باشی مهربون و خوش رو باشی دستگیر و رفیق باشی نامردی نکنی حق کسیو نخوری بعدش اینجوری بزارن تو کاست
به درک که دوستم نداری اصلا دیگه برام مهم نیست
فوقش تا اخر عمر این گلو دردا از بغض میمونه تو جونم نگام نکن دیگه نه فاطمه مادرمه نه علی پدرم عاشق رضا هم نیستم حسین هم مظلوم نیست اصلا هیچکدومتون دوست ندارم همونجوری که شما دوستم ندارید.