الا عزیز فاطمه، قسم به جان فاطمه
نگاهی از کرم نما، به سائلان فاطمه
بتاب بر قلوب ما، که بی تو غرق ظلمتیم
تو ماه نورگستری، در آسمان فاطمه
تویی تمام ِ فاطمه،به خَلق و خُلق ومنطقت
گرفته از تو هر کسی، همه نشان فاطمه
چه مادری که رتبه اش، شده ست کفو مرتضی
برای حضرت علی ، شده یگانه فاطمه
گره زده ست رزق ما، به سفره ی کرامتش
شده ست روزی همه ،از آب و نان فاطمه
چه مادری که خلقتش، دلیل خلق عالم است
سند گرفته این جهان، شده جهان فاطمه
بگو به هر سقیفه ای، که هیزم جهنم است
نصیب شیعه می شود برگ امان فاطمه
ببر به همرهت مرا ،کنار قبر مادرت
ببین که سالها شده ، چه بی نشانه فاطمه
تو گفتی ای امام ما، که حاضری میان ما
ظهور خود هدیه کن ، به روضه خوان ِفاطمه
همیشه روزی ام نما، دعای دیدن فرج
که وا کنی به روی من، در ِجنان ِفاطمه
به لطف و جود مجتبی،حسینی ام حسینی ام
من آبرو گرفته ام ، در آستان فاطمه
حسین گفتم و دلم، حریم کربلا شده
حسن نوشتم و ره ِروضه به کوچه وا شده
همان مسیر دردها،که گوشواره ای شکست
چه دیده مجتبی در آن، که عرش بر زمین نشست
چه دیده مجتبی درآن ، که موی او سفید شد
وَ خنده از لبان او، همیشه ناپدید شد
خدا کند که کودکی، نبیند آه ِمادرش
که خورده سیلی از جفا،ز دشمن ستمگرش
حسن شهید گشته از، غم جنایت عمر
بس است جرم کوچه بر وجوب لعنت عمر
امام منتقم بیا ، به حقّ اشک مجتبی
بیا که خوانده مادرت، تو را میان کوچه ها
✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)