قبلا خونمون بالا سرشون بود میگفتم شاید چون نزدیک هستیم اینجوره هرچند برادرشوهرمم همونجا بود اما خودمو اینجوری توجیه میکردم الان ازونجا رفتیم باز نمیاد خونمون حتی دیشب اش آورد اما بالا نیومدن با اینکه رفتار من محترمانه هست گاهی میگم شاید چون وضع مالی ما به خوبی و توپی خواهرشوهر و برادر شوهرم نیست به خونه کوچیک ما بی میل هستن
چه بهتر
از خودش بپرس بگو قابل نمیدونی
چقد شما مهربونییییییی
الهیییی
مادر من هم همینطوره تفاوت ایجاد میکنه بین بچه هاش
حتما مادرشوهر خوبیه
خدا حفظ کنه
اگه بد بود از خدات بود
خونه ای که مال پدرشوهرم بود۸۵ متر بود اینجایی که هستیم ۶۵ متر اما راحتم داخلش دور از منت اونا
شاید هم ملاحظه میکنن
بچه دارید؟ شلوغ و اعصاب خورد کن نیست؟
چه خوش شانسی
بهتر بابا
مادرشوهرمن همیشه بهانه پله میکرد نمیومد خونه ما ولی خونه خواهرشوهرم وبرادرشوهرم ۳۰تاپله میخورد میرفت درست وحسابی،حالاهم که برادرشوهرم جداشده ازخانمش همش میرن خونه خواهرشوهرم ولی خونه ما اصلا نمیان
حتما از نداری و گروهی میگی
سر بچه داد میزنی
با شوهر احترام برخورد نمیکنی
نمیگم این کارو میکنی ها ببین نمیکنی
دیروز یک کاربر گریه میکرد چون مادر شوهرش بعد تصادف پسرش سه روز خونشون مونده بود داشت خودکشی میکرد
شما هم که نالان که چرا نمیاد
بنظرم خیلی دوست داری شام یا ناهار دعوتش بگیر
من مادر خودم تنها جایی که راحته خونه برادر بزرگم
حتی زن داداشم هم خونه مادرش راحت نیست پیش مادر من راحت تره
مادرم خونه من میاد نمیمونه بعضیا یا راحت نیستند یا
دوست ندارند طرف را تو زحمت بندازند
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز