اتفاق خاصی برا ازدواجم نیفتاد فقط نشستم به زبان خوندن که یا بورس شم برم ایتالیا یا مدرک اوسبیلدونگ برم المان برا همین المانی میخوندم تو همون حین شوهرم منو بیرون دیده بود و تو اینستا پ داد و به عموم گفت و با هم حرف زدیم و کشکی کشکی همه غم هامو شست و برد دیگه شهریور ماه هم ازدواج کردیم الان خوشحالم نامزدیم بهم خرد
خداروشکر
انشالله خانواده‌شوهر منم کارمای رفتارشونو ببینند
من دونه به دونه تاپیکهاتو یادمه
داف سایت
بیهتریروغلو
من هنوز منتظرم این مدت که نبودی و تعریف کنی
سارا جون مگه با پسرخالت ازدواج نکردی؟!
اون بنده خدا چیشد پس؟!
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز