2777
2789
عنوان

با شوهر بی معرفت و پشت همسرخالی کن

225 بازدید | 20 پست

سلام بچها.

یه مهمونی با خانواده همسرم و خواهر و برادر هاش دعوت بودیم خونه جاری و برادر شوهرم...

به تازگی یکی از بستگان همسرم استخدامی قبول شد.

شغل همسرم خوبه و درآمد خوبی هم داره و شکر خدا زندگیمون خیلی خوبه اما هنوز همسرم میل به بچه دار شدن نداره و منم کاملا معتقدم باید با میل کمال و تمام دو طرف باشه فرایند بچه دار شدن.

اون شب تو مهمونی مادر شوهرم رو زد به شوهرم که تو کم رو خجالتی هستی و حقتو از کارخونه نمیتونی بگیری چرا مثل فلانی آزمون نمیدی ک استخدام بشی و فلان لابد بخاطر مسائل اقتصادی بچه نمیارین...همسرم اونجا سکوت کرد و هیچی نگفت خودشو با گوشی سرگرم کرد تا با سکوت تو دهنی بزنه.

فرداشب دوباره یه مهمونی دیگ دعوت بودیم و از تاثیر حرفاشون باهاشون مثل سابق نبودم و میخاستم متوجهشون کنم...ازم پرسیدن چته...

مودبانه گفتن بابت حرف هاتون خیلی دلگیر و ناراحت شدم گفتم همسرمو تحقیر کردین پیش من خجالتم دادین بابت شرایط اقتصادی و کلی مسائل دیگ...

که با اشک من همراه شد.

خواهر همسرم گفت از نگرانی و تحت فشار بودن آدمای اطرافمون پرسیدن ک میگن چرا اینا بچه دار نمیشن که اونم زد زیر گریه...

بخاطر این گریه ها همسرم الان دو روزه باهام قهره و حرف نمیزنه بخاطر حمایت کردن ازش ازم ناراحته هیچ حرفی هم نزدیم و شرایط روحی خیلی بدی دارم.

فردا اون شب همسرم با پسرخاله هاش ک متاهل هستن بدون من رفته پیک نیک🥴به خانومای پسرخاله هاش گفته خانومم سرماخورده نیومده😢خیلی حرمت منو شکست.

جالب این جاست زندگی عاشقانه ای داشتیم تا قبل از اون مهمونی لعنتی...


مامان ها تو روخدا اگه بچه هاتون مشکل گفتاری و رفتاری دارن سریعتر درستش کنید.

امیر علی من پنج و نیم سالش بود ولی هنوز خوب حرف نمیزد😔😔 فک میکردم خودش خوب میشه. یکی از مامان ها خدا خیرش بده تو اینستا تا آخر عمر دعاش میکنم پیج اقای خلیلی و خانه رشد رو برام فرستاد.

الان دارم باهاشون درمان آنلاین میگیرم. امیر علی خیلی پیشرفت کرده🥹🥹 فقط کاش زودتر آشنا میشدم. خیلی نگرانم مدرسه نرسه. 

یه تیم تخصصی از گفتار و کار درمان و روانشناس دارن، هر مشکلی تو رشد بچه هاتون داشتین بهشون دایرکت بدید. 



تو که اصلا نباید دخالت میکردی موردی هم بود تو فرصت مناسب و خصوصی بهشون میگفتی نه وسط مهمونی.

ولی این پیش کار همسرت هیچی نیست. یعنی چی بدون تو بره بیرون و دروغم بگه؟ بعد تو اجازه دادی حرف نزنه؟! مخالف دعوام ولی سر این موضوع باید دودمانش رو به باد میدی خشم و عصبانیت هم گاهی لازمه. در کل رفتارت منفعلانه‌اس و این مورد رو باید اصلاح کنی

فکر میکردم میتونم همه آدمها رو نجات بدم..‌. تا اینکه متوجه شدم اونا دارن خودمم توی باتلاق غرق میکنن.

به نظر میاد شما بیشتر حساسیت بی جا به خرج دادی، خب حرف خاصی نگفتن که، اونم تازه به شوهرت گفتن، شوهرتم اگه صلاح میدونست جواب میداد، خوبه که با کنایه به تو حرف نزدن، یا بهت تیکه نمیندازن بابت بچه دار شدن، دیگه اخم و تخمت وسط مهمونی دیگران چی بود، تازه حرف تحقیر آمیزی هم نزدن، از این طرفم شوهرت هم بهانه خوبی برا قهر با تو نداشته، خوب میتونسته خودش جوابشون رو بده و کار رو  به اینجا نرسونه 

تو که اصلا نباید دخالت میکردی موردی هم بود تو فرصت مناسب و خصوصی بهشون میگفتی نه وسط مهمونی.ولی این ...

من اصلا تو مهمونی نمی‌خواستم چیزی بگم اگم گله کردن چرا بی‌حال و دمقی منم دلیلش رو محترمانه گفتم.اصلا لحنم با دعوا و تنش نبود.

عزیزم توهین به همسر شما توهین به شما نیس؟؟؟

کجاش توهین بوده دقیقا، مادرش بهش گفته از کارخونه دربیا و استخدامی شرکت کن، و بچه دار نشدن به خاطر اقتصاد، خب مادر و فرزند هستن، تو نبودی اما اونا باهم بودن، من زیاد بین حرفای مادرشوهرم و شوهرم دخالت نمیکنم که بعدا سنگ رو یخ بشم، شوهرت اگه صلاح میدونست همونجا جوابش رو خودش میداد

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز