دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
نامزدم مثل قبل بهم توجه نمیکنه پنج ساله باهمیم نمیدونم چحور بهتون بگم ولی دیدی برای یکی عادی شده باشه دقیقا انگار همونم نه ا لحاظ جنسی از لحاظ چیزای دیگ
نمیدونم از کجا شروع کنم و چیو بگم مدتیه تو رابطم یه حسایی دارم نمیدونم توهم میزنم نمیدونم بزرگش می ...
ببین میفهمم ولی اگه داری اذیت میشی یا رابطه ایی که داری داره به روح و روانت آسیب میزنه و اذیت میشی بیشتر در موردش فکر کن بدون هیچ دلبستگی،،، چون وقتی زمان بیشتر بگذره باهاش باشی دل کندن سخت تر میشه
نمیدونم از کجا شروع کنم و چیو بگم مدتیه تو رابطم یه حسایی دارم نمیدونم توهم میزنم نمیدونم بزرگش می ...
من خودمم اینجوری ام موقع تصمیم گرفتن میگم یعنی دارم خودم رو قانع میکنم یا تصمیمم درسته؟
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
ببین میفهمم ولی اگه داری اذیت میشی یا رابطه ایی که داری داره به روح و روانت آسیب میزنه و اذیت میشی ب ...
همین الآنم پنج ساله و به حدی بهش وابستم که شاید باورت نشه یه بار دوبار فقط حرف کات و زدیم ببین داشتم دق میکردم یه حالت روانی بهم دست میده انگار نفسمو دارن میبرم😔بخدا نمیتونی بفهمی چجور
بخدا ولی اینایی اینجا هستیم و پرسه میزنیم تو زندگی واقعی خیلی تنهاییم
کاش یه عده اینجارو جهنم نکنن
در کوچه ام،در یک کوچه خلوت وبی کس راه میروم.بدون نگاه به پشت سر،درنقطه ای که راهم را تاریکی فرامیگیرد،گویی رویایی میبینم که درانتظارماست.آسمان سیاه با ابرهای خاکستری پوشیده شده.گویی رعد وبرق پنجره ی خانه هارانشانه گرفته.عالم وآدم درخوابند،فقط دو دوست بیدارند.یکی منم ودیگری پیاده روهای خلوت
من خودمم اینجوری ام موقع تصمیم گرفتن میگم یعنی دارم خودم رو قانع میکنم یا تصمیمم درسته؟
دقیقا آخر سرم با هزار دلیل خودمو قانع میکنم ببین مطمعنم دوسم داره ها مطمعنم هزارجورم خودشو ثابت کرده ام این چن ساله ولی مثل اول حرف نمیزنه انقد زیاد باهام بعضی وقتا ساعت ها زنگ نمیزنه سراعی نمیگیره تا خودم زنگ بزنم
دق کردنش جدا احساس میکنی یکی هست که کنارت باشه بخدا ولی اینایی اینجا هستیم و پرسه میزنیم تو زندگی وا ...
منم حس خیلی خوبی میگیرم انگار چن تا خواهر داری پیشتن بدون اینکه سرکوفت بزنن مثل خانواده و بگن خودت خواستی انتخاب خودت بوده یا هرچی آخه مگ دل حالیش نمیشه فقط گرفتار یکی شد؟ مخصوصا اگر ضعیف و احساساتی باشی
چرا ماها انقدوابسته ایم واقعا هممون تقریبا این مشکلو داریم تنهاییم یکی که میاد روی خوش نشون میده واب ...
ببین حرف دل منو زدی بقران سه سال سه سال درگیرم بود یه کارایی کرد که دلمو به دست بیاره اینجا بگم بهم میخندن میگن دروغه ولی بقران داغون شد تا منو به دست آورد الآنم پنج ساله پا به پاش با بد و خویش و همه چیش ساختم به امید اینکه یه روزی باهم زندگی کتیم