2777
2789

یه حس خاصیه. فقط مامانها درک میکنن.پارسال این وقتها با یک شکم بزرگ و در انتظار دیدنش بودم. دم سحر دردام شروع شد و ول کرد و صبح رفتم بیمارستان که گفتن امشب زایمان میکنی. 

دردهای زایمانمو تو راه مشهد کنار شوهرم تو ماشین کشیدم. شوهرم خیلی استرس داشت و هرچند دقیقه که دردها شدید میشد و نفسم بند میومد ماشینو نگه می‌داشت و شیشه ها کامل پایین میداد. 

تا رسیدیم بیمارستانی که می‌خواستیم فقط تونستم به زور از ماشین پیاده بشم و ول بشم رو ویلچر

بچه‌ها، باورم نمی‌شه!!!!

دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳 

از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباس‌های خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!

بچه ها شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

2805
شما میگی شیرین ولی شوهرم میگه منم از استرس که تو راه مشهد و کنار جاده بچه دنیا نیاد یه دور زایمان کر ...

خخخخخخ الهییی حالا بچهتون چیه؟؟

هیچگاه چشمانت را برای کسی مفهوم نگاهت را نمی فهمد گریان نکن.

خدا حفظش کنهمنم دو روز دیگه وقت سزارینمه. من الان پارسال شما هستم

مرسی عزیزم، انشالله به سلامتی به دنیا بیاد و سال دیگه همچین شبی که من الان دارم رو بهتر درک میکنی😊

منم همینطور امشب داشتم همین خاطراتو مرور میکردم برای من نه سالو داره تموم میکنه وارد ده میشه🥺😍

آخی عزیزم، خدا پشت و پناهش باشه. 

میفهمم چی میگی. بچه ها خیلی زود بزرگ میشن. منم دختر اولم 7سالشه

آخی عزیزم، خدا پشت و پناهش باشه. میفهمم چی میگی. بچه ها خیلی زود بزرگ میشن. منم دختر اولم 7سالشه

خدا برای هم حفظتون کنه😍تولدشم مبارک باشه عزیزدلم الهی عاقبت بخیریشونو ببینی❤️

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792