خیلی وقت پیش رفتم یه دونه سیگار خریدم و یواشکی میکشیدم
بعد دیدم از خونه خیلی دور شدم سیگار مثل این آدمای حرفه ای دستم گرفتم و درحال کشیدن بودم
که یهو دایی کوچیکم جلوم ظاهر شد اونم با دوستش بود
بعد من سیگار سریع انداختم اما قبلش یه کام بزرگ گرفته بودم و دودش توی حلقم بود
داییم رسید جلو پرسید اینجا چیکار میکنی منم از سر ناچاری دهنم باز کردم که یهو یه عالمه دود از سوراخای بینی و دهنم زد بیرون مثل این قطارهای قدیمی😅😅
بعد گفت برو گمشو خونتون