گفت شیطان که: بِما اَغْوَیتَنی
کرد فعلِ خود نهان دیـوِ دَنـی
گفـت آدم کـه: ظَــلَمْــنا نَفْــسَنا
او زِ فعلِ حقّ نبُد غافل چو ما
در گـنه، او از ادب پنــهانْــش کـرد
زان گنه بر خود زدن، او بَر بِخَورد
بعد توبه گفتش: ای آدم نه من
آفریدم در تو آن جـُرم و مِحَن
نه که تـقــدیر و قـضـایِ من بُد آن
چون به وقتِ عذر کردی آن نهان؟
گفت: ترســیدم ادب نگْذاشـتم
گفت: من هم پاسِ آنَت داشتم
هر که آرد حُرمت، او حُرمت بَرَد
هر که آرد قنــد، لــوزینه خــَورَد
#مثنوی
#مولانا
#دفتر_اول_ص_۶۹
#شیطان
#آدم
@masnavifingerfood
آدم و شیطان هر دو طمع در مقام عِلویِ انسانِ کامل کردند ولی عمل و رفتار انسان و شیطان در این امر و خواستهٔ بزرگ متفاوت بود.
جانِ عِلوی هوسِ چاهِ زَنَخدانِ تو داشت
دست در حلقهٔ آن زلفِ خَـم انـدر خَـم زد
▪شیطان عالم و دانا و مقرب درگاه الهی بود و مورد احترام در میان فرشتگان. وقتی که خداوند از او خواست که بر حریفِ خود آدم، سجده کند استکبار ورزید و خود را بالاتر دانست که البته در ظاهرِ امر، حق با او بود و نمی خواست بر غیرِخدا سجده کند! ولی در واقع اشکالِ کارَش این بود که نتوانست از قشر و پوستِ آدم عبور کند و نورِ ذات الهی را در آدم ببیند و حسد و کبر و غرورش مانع از بینش و تصمیم درست شد و در نهایت علم و قُرب او نتوانست بدردش بخورد و او را نجات دهد!
مدّعی خواست که آید به تماشاگه راز
دستِ غیب آمد و بر سینهٔ نامحرم زد
▫شیطان بعد از این هم بجای اینکه تأمل کند و از اَسماء پی به مُسمّا ببرد و راهِ برگشت را برای خود هموار کند بنا را بر لجاجت گذاشت و در محضرِ خدا با بی ادبی گفت:
خدایا تو مرا گمراه کردی
رَبِّ بِما اَغْوَیْتَنی
و کبر و حسد و تمرّدش را به خدا نسبت داد. این بی ادبی کار او را تمام کرد و از آن مقام و منزلت در بارگاه قدس الهی طرد و رانده شد.
▪آدم به اندازه شیطان علم نداشت و جایگاه و منزلت ابلیس را هم در میان فرشتگان نداشت. در واقع یک تازه وارد بود که با آموختن علم الاسماء طمع داشت که به آن مقام عِلوی انسان کامل برسد ولی دچار وسوسه جاودانگی و فریب حریفِ حسود و لجوج خود یعنی شیطان شد و به وضع بد و زشتی عریان شد!
آدم بجای اینکه عمل خود را توجیه کند و بگوید: خدایا اگر تو نمی خواستی من این کار را نمی کردم؛ ادب نگه داشت و گناه و زشتی عملش را به خود نسبت داد و درخواست بخشش کرده و گفتند:
پروردگارا ما به خود ستم کردیم
رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا
گرچه آدم، علمِ شیطان را نداشت ولی اجمالاً می دانست که تنها خداوند است که او را به مطلوب خود می رساند و باید صبر کند و ادب بخرج دهد و لذا خداوند هم حُــرمت او را نگه داشت و توبه اش را پذیرفت و این بازگشت و پذیرش او در واقع رشد به مرتبه ای بالاتر و تلقّی و اخذ مراتبی از مقام انسانِ کامل بود که البته برای وصول به آن مقصد بلندمرتبه باید متحمّل رنج و زندگی در این دنیا می شد و آدم هم رنجِ این دنیا را قبول کرد و از بهشت خارج شد!
دیگران قرعهٔ قسمت همه برعیش زدند
دلِ غـمدیدهٔ ما بــود که هـم بر غم زد
*دَنی: پست؛ بَر بِخَورد: نتیجه گرفت؛ لوزینه: باقلوا؛ یار را برکش: به دوست احترام بگذار
▪بما اغویتنی؛ اشاره است به آیه: قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ
گفت: «پروردگارا، به سبب آنكه مرا گمراه ساختى، من [هم گناهانشان را] در زمين برايشان مىآرايم و همه را گمراه خواهم ساخت»
▪ظلمنا انفسنا؛ اشاره است به آیه:
قَالَا رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ
▪طیبات لطیبین اشاره است به آیه:
الْخَبِيثَاتُ لِلْخَبِيثِينَ وَالْخَبِيثُونَ لِلْخَبِيثَاتِ وَالطَّيِّبَاتُ لِلطَّيِّبِينَ وَالطَّيِّبُونَ لِلطَّيِّبَاتِ