عشق من نامت که می آید دلم پر میزند
با صدایی از ته چاهی صدایت میزند
مثل لیلایی که از شرمش زبانش را گزید
خسته اما در درونم عشق فریادی کشید
گفت کِی آرام جان قلب من
تا کجا خنجر زنی بر قلب من
خسته ام از این جهان و آن جهان
تو بیا با این منه تنها بمان
❤️❤️❤️❤️
این سینه پر از شعر و غزل بود زمانی
اینگونه به خاکش نسپارید گناه است🖤
_اسرا
بدون اسم کپی نکنین لطفا،راضی نیستم🌹