والا بخدا جمعه صبح من خواب بودم شوهرم میخواست بره سرکار بچه بیدار بود دلش نیومد منو بیدار کنه زنگ زد به مامانش گفت بیا بچه رو یزار رو پات بخوابه و اومد خوابوند رفت غروب جمعه رفتیم خونه مادربزرگ شوهرم، مادربزرگه گفت دخترم صبح اومده بچه رو خوابونده تو هم خواب بودی
بله درسته.پسرم سه ماهشه مادرم بعصی روزها میاد کمکم.من استراحت میکنم.غذا هرچی باشه باهم میخوریم‌خونم هم ریخته باشه پیشش راحتم مگه پیش مادرشوهر میشه!حالا خانواده شوهرم میان تا۱۲ شب میمونن فکر میکننبچه وسیله بازیه،والا دست به سیاه و سفیدم نمیزنن
اینکه اتفاق های خونتونو میگه خوب نیست واقعا ولی ای کاش مادر شوهر منم زود به زود میومد چون با وجودش همسرم خیلی خوشحال میشه
عزیزم هر سری که اومدن شما هم باهاش برید خونش چند ساعت بمونید مثل خودشون راحت باشید😁😉
لطفا یه صلوات بفرستید برای حاجت رواییم 😭
دوبار بفرستش بره باسن بچه رو بشوره خودش دیگه نمیاد چیز میز بذار جلوش پاک کنه ، بهش بگو لباسای نوه اتو بشور ،دمشو میذاره رو‌کولشو‌میره 🤣
توروخدا از این راه کار ها ندین، زندگیش خراب میشه با این راه کارهای ضایعی که شماها بهش میدین!!!! این کاری که میگی یعنی قشنگ خودشو پیش شوهرش خراب کنه!!!!!
استارتر جان لطفا اصلا به این حرفا گوش نده. فقط باید با سیاست پیش بری.
اسی دقیقا همون ساعتی که میاد کلاس ورز ش بنویس بچه رو بزارید نگه داره
چه سیاستی دیگه چیکار کنه
بچه رو که نگه نمیداره
درم که میزنه میشکونه
هرروزم که با یه بچه ۶ ماهه نمیتونه بیفته تو خیابونا که طرف نیاد خونش
مجبوره به شوهرش به عنوان راه اخر بگه بابا خسته شدم از مهمون داری
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
13 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز