بله
و عروسیمون هم شلوغ بود اتفاقا
تو کارت دعوت هم اسم پدرش رو ننوشتیم
۷ روز قبل از عروسی ما برا اون یکی پسرش عروسی گرفت،و میگفت فلانی پسر ما نیست و بره هر کار میخواد بکنه به ما چه
وقتی دعوتشون نکردیم قشنگگگگ آبروشون رفت
ببین خانواده شوهرم به خانواده ام تهمت دزدی هم زدن حتی، میخواستن خونه مون رو به نام خودشون کنن با سند سازی و هزار تا کار دیگه که از بحث خارجه
خلاصه جوری بود که حتی عموهای شوهرمم حقو به ما دادن
دلم نمیخواست اینجوری بشه ها ولی خب چیکار میکردم؟
نه دیگه این منطقی نیست هرسال بگه یک سال دیگه صبرکنیداصلا توهمون شب خواستگاری بایدتاریخ عروسی هم مشخص بشه حالا جورم نشد توهمون تاریخ نهایت یکبار مهلت میگیرن نه صدبار پول نداشتن زن نمی گرفتن ی مدت شماهم بیخیال باشید دیدید خبری ازشون نیست خانوادگی برید خونه اشون شب نشینی قشنگ حرفتون رو بزنید بابات تایم مشخص کنه بگه تواین مدت باید تکلیف رو مشخص کنید اگه هم فقط خانواده اش سنگ میندازن شوهرت اوکی پولشو داره اونا رو ول کنید خودتو شوهرت بریددنبال کارا برای اونام کارت دعوت بفرستید
