ما مهمون بودیم ناهار اونام دعوت بودن حالا خونه میزبان خیلی بزرگ نبود حال و پذیرایی اش کوچیک بود
دختره از کلاس اومده بود عصر پاشد رفت تو اتاق بخوابه میزبان بهش گفت اینجا محل رفت و آمده ممکنه نتونی بخوابی برو تو راهروی فلان جا این نرفت
رفت تو اتاق و خب طبعا مهمونی سروصدا هم داره
هی بلند میشد درو به هم میکوبید که صدا نکنید😐😐 مهمونا هم وسایلمون تو اتاق بود هراز چندگاهی یکی میرفت تو اتاق بعد جاریم هی میگفت درو ببندید آروم ببندید بچم بخوابه!
تو اتاق موبایل من زنگ خورد رفتم جواب بدم این دوباره پاشد وایساد به عرعر کردن مامانش هم از خودش بدتر طرفشو گرفت
تاحالا مادر و بچه به این بیشعوری ندیده بودم