مادرشوهرم صبح تا شب داره از عروس جدیدش تعریف میکنه

شمافقط نظاره کن حرص نخور آرامش خودتو حفظ کن چیزی هم نگو نه تایید نه تکذیب زمان بده 

حالا ماپرشوهر من از من واسه بقیه تعریف میکرد.کلا این کارا ترفندشون هست .اینطوری تو هیچ وقت با جاریت دوست نمیشی ک غیبت مادرشوهر کنی.سیاست شون هست.

همین آدم باعث میشه بین دوتا جاری حسادت شدید بوجود بیاد ،من مادرشوهر نداشتم ولی خواهرشوهرم پیر بود ی عروس همسن من آورد ،آخ چشتون روز بد نبینه روزی نبود نکوبه تو سر من یا تعریف نده ،منم زدمش به دیوار رابطم کم کردم ،حرفاشون ب یورمم نگرفتم ،همون عروس بلای جون خودش و دختراش شده اینقدر حرصشون میده و مشکل دارن 

کلا ب هیچ جات نگیر که فقط خودتو اذیت میکنی ،بزار تا میتونه تعریف بده ،ببینه تو اذیت میشی بیشتر ادامه میده پس اصلا جبهه نگیر ،بعضی وقتا به حرفاش بخند و عروسشو تایید کن بزار بسوزه

خودتو ناراحت نکن زمان همه چیو مشخص می‌کنه.. درمورد تلفنی هم اون سیاستش اینه که تو به شوهرت بگی پاشه ببرتش دکتر ولی تو اصلا به شوهرت چیزی نگو خیلیم زنگ نزن بهش

خوب همون موقع با خنده میگفتی شوهرم که ژن و تربیت  شماست پدرشم انتخاب شماست دیگه خوبن ماشالله مثل خودتون بعدم حرفو عوض میکردی 

از زبونت به موقع  استفاده کن که اعصابت تا فردا خرد نباشه

قفل زبونتو باز کن دوست من دیگه حالا 

تاکی میخوای حرف بریزی رو جگرت 

من با خنده هرکی هرچی با منظور  بگه فوری برمیگردونم به خودش 

اصلا برات مهم نباشه

مادرشوهر خدابیامرز من هم سر این  عروس آخری هر دفعه مارو میدید تاکید می‌کرد تو بانک کار میکنه

از ارث باباش بهش خونه رسیده

خیلی آروم و صبوره......

من اصلا اهمیت نمیدادم از سرش افتاد

صبر کن اولشه. منم جاری دار شده بودم همین بود. بعد دو سه سال کلا برگشت همه چی

عزیزم قشنگ درکت میکنم چون منم این چیزارو تجربه کردم ولی من فقط صبر کردم ی مدت بعدش فهمیدن که کی بهتره 

اون جاری بلایی سرشون آورد که نگم براتون 

توهم صبر کن بسپار به خدا 

اتفاقا چون دختره این عیب ها رو داره مادرشوهرش از قصد تعریف می‌کنه ازش تا مثلا نقایصش رو جلو شما بپوشونه و بگه من خیلی راضیم ازش 

ولشون کن بزار وز وزش رو بکنه محل نگذار 

خانواده شوهر منم با خانواده من هیچ رابطه ای ندارند اما هر دوماه یکبار به خانواده جاریم سر میزنند و یا مدام با هم درتماسند