من ۲۸ سالمه و عقدم
همین جمعه پیش خونه مادرشوهرم بودم. منو شوهرم تو اتاق بحثمون شد و بلند بلند حرف میزدم یهو مادرشوهرم اومد درو باز کرد هی گفت چیشده چیشده ما هی گفتیم هیچی، منم حاضر شدم بیام خونمون هی مادرشوهر و پدرشوهرم گفتن نرو بیا بگو چیشده، گفتم من میرم هرچی خواستید از پسرتون بپرسید، باز نزاشتن برم اومدم نشستم، باز منو شوهرم ریز ریز بحث و ادامه دادیم من صدام رفت بالا شوهرم هی با حالت دستور گفت صداتو بیار پایین من میگفتم نمیارم میخوای چیکار کنی، گفت بزور جلو دهنتو میگیرم گفتم بگیر ببین چی میشه
هی میخواستم پاشم برم میگفت بشین سرجات
منم داد میزدم که به من زور نگو باشه؟؟؟ از حرصم که جلوی مامانش و خواهرش مثلا میخواست به من دستور بده داد میزدم، آخرسر دوباره اومدم از در بیام بیرون یهو شوهرم اومد از پشت سر همچین دست منو کشید که تو چهارچوب در خوردم زمین بعد هم همینجوری دستمو میکشوند میبرد تو خونه
(جلوی مادرشو خواهرش(
هیچی نگفتم بلند شدم گوشیمو برداشتم زنگ بزنم مامانم مادرشوهرم اومد گوشیو ازم گرفت، رفتم گوشیمو ازش بگیرم یهو خواهرشوهرم که ۱۰ سالم از من کوچیکتره شروع کرد هوار کشیدن دست ب مامان من نزززن برو اونور دستت ب مامان نخوره؛ شوهرم ازونور توپید بهم که با مامان درست رفتار کن
)درصورتی ک من فقط میخواستم گوشیمو بگیرم و بهم نمیداد(
اما شوهرم ب خواهرش نگفت که صداتو رو زن من بلند نکن