2777
2789
عنوان

خانم ها توروخدابیاین حالم خیلی بده نامزدم ب مامانش النگو گرفته

| مشاهده متن کامل بحث + 123193 بازدید | 782 پست

سال 77 عقد کردیم.. بعد عقد اون زمان طلا گرمی سه چهار هزار تومن بود.. پدرشوهر من. شوهرمو خر کرد ازش پوتصدهزلر تومن گرفت که دو هفته دیگه میدم بهت.. هنوز دوهفته نشده.. من الان عروس دارم.. ولی هنوز دوهفته نشده.. حالا اون مهم نیست.. اینکه شوهر احمق منم دقیقا مثل شوهر شما رفتار کرد یواشکی پولو داد به باباش.. من بهش گفتم حالا یع مشورت با من میکردی چی میشد گفت بابامه ها.. خدا گواه اون پدر بعد اون صدبار دیگه از ما کند و خورد ولی تا فهمید ما محتاجیم اصلا چندماه حالمونم نپرسید... شما حواستو جمع کن این مادر پدرا خطرناکن... هنوزم یادم میاد حالم بد میشه.. 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دست دو

پس میخاد پس انداز باشه همون که لایک مردم رو بگو راست میگه به مادرشوعرت بگو اندازه دست من می‌گرفتین آبروی خودتون بالا می‌رفت حالام پس اندازه 

حواست باشه که حتما موقع فروش بری چون ممکنه مادرشم نفروشه بگه فروختیم مامانم پول  پس اندازه کرده از من خریده 

منم حالم خیلی بده هیچ اصلا شبو نخوابیدم

هیچ وقتم این حرکت زشت شوهرت رو فراموش نکن اگه شاغلی تمام حقوق هاتو و پس اندازهاتو فقط طلا و زمین کن بنام خودت همیشه اینو به یه طریقی بفهمون به شوهرت که منم بهت اعتماد ندارم 

سال 77 عقد کردیم.. بعد عقد اون زمان طلا گرمی سه چهار هزار تومن بود.. پدرشوهر من. شوهرمو خر کرد ازش پ ...

من ۲۹ سالمه ولی دقیقا همینو به اسی گفتم که مواظب باشه دیز میشه زیر نشه و این طلا به مرور زمان فراموش نشه و مادره هم نده 

اگه شوهرتون اون زمان طلا می‌خرید تا الان چقدر زیاد میشد فاز این جور مردها نمی‌فهمم تو این دوره همه به حرف زنشونن بالای منم اینجوری بوده ولی مال الآن نسل عوض شده شوهر اسی درک نمیکنم من اگه جای شوهرش بودم خانمم رو اول میگفتم عشقم اینا رو میخام پس انداز بخرم و دلمم نمیاد دوباره از دستت بگیرم اگه تو میخای اندازه دست تو اگه هم نمی‌خوای مامان دیگه اسی هم میدونستم شوهرش بهش اعتماد داره

خشتکشو بکش سرش مردا همه یه پوخن فقط بعضیا هنوز اون روی گرگشونو ندادن دو روزه دیگه همه چیم میزنه ب اسم ننه جونش طلاهای تورم میفروشه میخوره یه ابم روش بدبختش وفقرش میاد برای تو دست ودلبازی و پدلاش میره توجیب خانوادش

[QUOTE=357990330]بلاخره زن و شوهریم حتی رابطه هم داریم چ دلیلی داره منو در جریان نزاره فقط میدونم اعتماد کامل نداره ا ...[/QUOنکاه کن کلا خانواده شوهر دوست دارن پسرشون تیغ بزنن هی پول بچاپن ازش کم کم سعی کن شوهرت بکشی سمت خودت وکارت وپول وپس انداز هم رو بگیری دستت اینارو باید یاد شوهرت بدی با سیاست ک دیگ تو شریک زندگیش هستی واینچیزا باید از تو مشورت بگیره با تو در میان بزاره اول کم کم یاد میگیره اونم درست میشه 

دختر خوب اصلا نگو .اتفاقا بهترین کار انجام داده . النگو بهتر از سکه برای پس اندازه . ممکنه دست دوم یا بدون اجرت گرفته و برای تازه عروسش مدلش زیبا ندونسته .

کمی سیاست داشته باش. نهایتش برای زندگی خودتونه . شاید برای اون مقدار طلا برنامه داره . صبور باش و تتش درست نکن .

خدا را شکر کن همسر با تدبیری داری

من ۲۹ سالمه ولی دقیقا همینو به اسی گفتم که مواظب باشه دیز میشه زیر نشه و این طلا به مرور زمان فراموش ...

ما اون زمان اون پول تمام دارایی مون بود برای عروسی و اجاره خونه.. این ادما اصلا قابل اعتماد نیستن.... منکه دلخوش ندارم.. یه موقع میگم اشکال نداره بازیه روز میگم نه مگه میشه اونا به دختر هجده ساله رحم نکردن که تمام امیدش این دو زار پول بود.. خداازشون نگذره.. من هنوز چشمم دنبال اون پوله ست.. خدا شاهده هنوزززززفراموش نکردم... 

عزیزم مادرشوهرت دخالت گر و با سیاست شوهرتم قشنگ بهش میدون میده اگه نمیخوای بعدها مثل من حرص بخوری همینجا درستش کن من نامزد کردم اول نامزدی مادر شوهرم به شوهرم که مجرد بود حقوقش دست مامانش نمی‌داد گفت حقوقت بده من برات نگه دارم ولخرجی نکنی شوهرم گفت مگه چلاقم خودم عقل ندارم که بدم دست تو نداد ولی فکر می‌کنی ننش از رو رفت نه پرروترم شد شوهرم مناسبتای مختلف پول میداد که مامانش جای خودش بره طلا بخره سوپرایزم کنه می‌گفت خودم بلد نیستم برم طلا بخرم میدم به مامان پولش مادرشوهر منم تمام فاکتورارو به اسم خودش گرفت دست خودش در صورتیکه پول واسه شوهرم بود الان شوهرم رفته بهش گفته فاکتورارو بده بهمون یه موقع خواستیم بفروشیم گفت فاکتور نمی‌خواد خودم باهاتون میام بعد جالبه اون طلاهارو واسه من نمیدونه واسه پسرش می‌دونه مثلا میگه طلاهای محمد 

اتفاقا مامانم میگه منم میام جهیزیه خرید کردنی نامزدم میگه بریم از تهران بگیرم کسی نیاد میدونی کارت س ...

خب به نامزدت بگو این صدتومنم پس انداز طلا اندازه دست من برمی‌داریم این به اون در

ما اون زمان اون پول تمام دارایی مون بود برای عروسی و اجاره خونه.. این ادما اصلا قابل اعتماد نیستن... ...

دقیقا مادر شوهر منم همین کار کرد من خیلی دوسش داشتم سر خونه خریدن به شوهرم طلا قرض داد موقع خرید تو این گرونی دوبرابر طلا برداشت خودشو مظلوم گرفت که شوعرمم بخره 

بعد همین چند وقت من هم طلا خریدم هم ماشین که پول ماشین یخرده پول خودم بود بقیه از شوهرم 

من مادرشوهرمو دوست داشتم بدی ندیدم ازش موضوع دوبرابر طلا رو هم فراموش کردم براش به انگشتر خریدم این هفته خونشون رفته بودم هم طلا و ماشین خودمو نشون دادم هم انگشتر بهش دادم اخلاقش مثل یه سگ وحشی شد دور از جون شما از حسادت مرد بخدا فهمیدم نباید محبت کنی از منم تشکر نکرد گریه ام گرفته بود خودش و دخترش سوختن از حسادت اینکه من ماشین و طلا گرفتم خودم کارمندم بازم بهم حسودی کردن نتونستن پنهان کنند حداقل 

اره بگو. اسمش روشه. وام ازدواج. دو نفرتون باید راجع بهش تصمین بگیرین. پس انداز دوران مجردیش نبوده که بره النگو بگیره بندازه دست مادرش. باید بفهمه که واسه هرچیز مشترکی باید دوتایی تصمیم بگیرین

ببین توم بدای جهیزیه فقط با خانوادت برو و یادت باشه همه فاکتور هارو به اسم پدرت بگیری منم همینکارو کردم چون شوهر دخترعموم دبه کرد جهازو بالاکشید چون دوتایی رفتن پسره فاکتورهارو ب اسم خودش زد ۶سالم دوست بودن ۳سالم ازدواج کردن مردای امروزی همه اهنپرست وپولکی شدن برای خریدجهاز باخانوادت برو و فاکتور و بداسم بابات بگیر تا اونم درد تورو تجریه کنه توایندهم بدردت میخوره

امیدوارم متحول بشه... از این ادمایه زرنگ همه جا هست... یکی از قومامون با همین زبون چرب و نرم کاری کر ...

ببین خود من گیر یه خانواده هفت خط افتادم که خودشون ساده نشون میدادن بخاطر لج و دعوا دوتا خانواده خانواده من جهاز ندادن خانواده شوهرمم گفتن حالا که جهاز نداری ما عروسی نمیگیریم منم قبول کردم بعد یه شب پدر شوهرم گفت فردا باید بری ۱۰۰ تا مهریت بنویسی امضا کنی تو محضر که جای جهاز گرفتم هیچکس غیر خودمونم نفهمه حالا فکر کن من شاغل خودم دارم خرد خرد به کمک شوهرم وسایل میخرم عروسیم که ندارم پس چه مهریه بخشیدنی بعد شوهرم قبول نکرد گفت نه پدر شوهرم منو کشید کنار من بخاطر خودت میگم پسرم میشناسم فردا میکوبه تو سرت که جهاز نداشتی یعنی ببین چقد اینا هفت خطن

2810
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز