دیگه از زندگیم خسته شدم افسردگی بعد از زایمان گرفتم بچم هم یکسالش شده شبانه روز بیداره و داره گریه میکنه و شیر خشک و غذا هم نمیخوره منم سینه هام دیگه شیر نداره میخواد بمکه ، سر بچه دعوامون شد همش بیخیال هستش با ماشین می‌ره بیرون بچم یکم توی ماشین آروم تره ، بحثمون شد منم به مادرش فحش دادم انقد منو زد که الان کل بدنم کبوده خسته شدم از زندگیم ، مشاور هم رفتم فایده نداشته بچم مشکل داره که درست بشو نیست
مشکل بچتون چیه عزیزم دکترش چی میگه
مادرش این وسط چکار داشت آخه
چرا جوری برخورد میکنید که حقاگه با شماست علیهتون بشه
به مامانش چکار داشتی
اخه چرا وقتی دو تا ادم عاقل و بالغ دعوا میکنید پای خانواده هارو میکشید وسط الان اون مادر بدبخت نصف شب تو‌خونش خوابیده چرا باید بی دلیل فحش بخوره
اول به سلامت روانی میرسیدین بعد لچه
مگه موضوع ربطی به مادرش داشت؟ هرچند اگه داشتم فحش دادن به مادر یکی اصا کار عاقلانه ای نیس
بچه گشنه نیست اخه یک سالگی دیگه نباید انقدر گریه کنه
توهین به پدر و مادر طرفین کار اشتباهی هست اگه مشکلی دارید راه حل پیدا کنید با فحاشی تا ابد هیچی درست نمیشه
ای خدا
عزیزم درکت میکنم
بچه واقعا آدمو دیوونه میکنه
مال منم مثل بچه تو دایم گریه میکرد و اذیت میکرد سرخوردن
الآن یکم بهتر شده
کسی رو نداری بدی بچه رو برات یکم نگه داره
بخودت بیای؟؟
منو مامانم نجات داد
نزدیکیم تقریبا
روزی ۶ ساعت نگه میداره منم به کارام میرسم اعصابم راحته
در مورد شوهرت هم ای کاش فحش نمی‌دادی ولی دستش بشکنه
کار شما که خیلی زشت بوده به مادرش توهین کردی
کار اون هم خیلی بد بوده که کتک زده
شما خودتون میگید افسردگی دارید و حال روحی خودتون خوب نیست واسه حال روحی خودتون حتما یه فکری کنید حالا تراپیست و روانشناس هست و...
اروم باش دوست قشنگم
میتونیم با هم صحبت کنیم
مشکل اول افسردگیت هست و بعد نوزاد
اول باید حالت خوب شه و بعد بچه
چ ربطی به مادرش داره زندگیت ومدیریت کن ازخواهرمادرت کمک بگیر
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
47 ثانیه پیش
47 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز