2777
2789

کلاس پنجمه 

پنج شیش سالش بود مامانم چند بار قهر کرد شبونه رفت شهرستان صبح دیدیم مامانم نیست 

بعدشم کلی بحث داشتیم 

اینکه من خیلی کتک می‌خوردم و میدید و زل میزد به من و چشاش گرد میشد و بغض میکرد

خیلی بچه صبوریه هیچی نمیگه میخواد خودشو بیخیال نشون بده ولی متوجه میشم

مثل بچه های دیگه نیست اصلا دقیقا شبیه بچگی خودمه 

آروم و دلسوز و یه مقداری هم ترس توی وجودشه

همیشه ترس داره کافیه مامانم بره توی اتاق در اتاقو قفل کنه سریع می‌ره پشت در میگه مامان تو رو خدا درو باز کن و می‌لرزه 

من از بچگی تجربه های خوبی نداشتم همش کتک و تحقیر 

الان گیر کردم توی یه چاهی که نمیدونم خودمو چطور نجات بدم آینده ام چطور میشه یعنی 

یه دغدغه دیگه اضافه شده که نکنه داداشم مثل من بشه

نمیدونم چکار کنم دارم غصه همه اعضای خانوادمو میخورم جز خودم😭💔


مارا با بی وفایان  صنمی نیست.اگه قیامت قصه باشه من تو رو کجا ببین امشو و یادت دواره  دلم تنگه بی قراره ،امروز دواره جور هرشو،یادت حبس ای اتاقه،در و دیوارِ دلم،کوچه و کوچه ی خیالم،گشتی قصیله خوده،ایییی ظالممم🙂🖤ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم،کاربری از ۱۶ ام دست دو نفره مسی و زهرا

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

کاش داداشت را پیش تراپیست میبردی .چرا کتک میخوردی؟

پدر و مادرم بچگیشون مثل خودم بوده 

همیشه تحقیر میشدن و کتک می‌خوردن 

خودشون میگن نمی‌دونیم چطور رفتار کنیم  و همیشه منو مقصر میدونن 

دوست دارم زودتر از این خونه برم یه جایی که کسی نتونخ پیام کنه

مارا با بی وفایان  صنمی نیست.اگه قیامت قصه باشه من تو رو کجا ببین امشو و یادت دواره  دلم تنگه بی قراره ،امروز دواره جور هرشو،یادت حبس ای اتاقه،در و دیوارِ دلم،کوچه و کوچه ی خیالم،گشتی قصیله خوده،ایییی ظالممم🙂🖤ظاهری آرام دارد باطن طوفانیم،کاربری از ۱۶ ام دست دو نفره مسی و زهرا
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز