دوتا دارم ..ی دختر پنج ساله و ی پنج ماهه..بهش گفتم بالش نی نی رو بیار نمیدوست کدومه..تو این پنج ماه نمیدوست چجور بزرگ شده..بعد اونروز گفتم میخوام حلقه بزارم گفتم اره جون خودت دوتا دیگه باید بیاری منظورش پسر بود ..یعنی من نفرت دارم از بارداری و بچه داری و بچخ..توروجون عزیزتون اگه میخواین بگین همه ارزو اینو دارن نظر ندین لطفا..بشدت بشدت بشدت بشدت دهن بینه شوهرم مثلا اگه اشپزخونه کثیف باشه خودش متوجه نمیش اگه یکی بگه اشپزخونه کثیفه دبگه هرروز میگه..اونروز دختر عمش گفت خوب دوتاپسرم بیارین از اون روز گیر داده اون فقط ی جمله گفت وای بحال دوسه سال دیگه ک این بزرگ بشه بقیه هم بگن من چیکار کنم با این شوهر تورخدا بقران اگه بگه طلاق میگیرم میرم
تحمل تحمل تحمل
ببخشید حلقه چیه؟ منم دیگه بچه نمیخوام
بعضیا حرف نزنن نمیشه
من اصلا ب این امید دارم این یکیو بزرگ میکنم ک دیگه اخری باشه من واقعا هیچ علاقه ای ب بچه ندارم دیگه
ولش کن بابا
من همیشه به شوهرم میگم یه شب تا صبح بیدار باش بچه رو نگه دار بعد اظهار نظر کن😉
قایمکی جلوگیری کن دوتا واقعا کافیه بااین شوهر
عزیزم چی می‌کشی شما
بش بگو یک درصد فک‌کن بعدی هم دختر باشه؟😐هر چند دخترا فرشته های زمینی هستن
بذار ببخشید میگم بره برا دختر عمش ۲ تا پسر بیاره تا دیگه حرفی نزنن دوتاشون
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز