من میگم بچه نیار اگه یکی بهم میگفت قراره این همه درد و سختی تحمل کنم عمرا اگه بچه میاوردم
حاملگیم وحشتناک سخت بود دوقلو حامله بودم تهوع و استفراغ شدید داشتم تا لحظه آخر به زور سرم تقویتی زنده بودم . چه همه توو بارداریم سرم و آمپول خوردم . اسید معده. بواسیر. ضعف ناگهانی هر روز. یبوست شدید. پا درد و کمر درد. تنفر غذایی. تکرار ادرار شدیددددد. عطش شدید . خستگی مداوم. با این وضع تمام کارام خودم میکردم از بی کسی هیچکس نداشتم یه روز غذا درست کنه باور میکنی چه روزایی که. چقدر کم آوردم و چقدر پا دیگ غذا و یا پا ظرفشور گریه میکردم خدایا من چقدر بی کسم چه روزا که از خواب پا میشدم میگفتم خدایا امروز کاش ای کاش یکی برام ناهار بیاره شام بیاره واقعا کم آورده بودم
سزارینم وحشتناک ترین قسمت این بارداري وحشتناک بود 😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓😓