یک ماه استراحت مطلق بودم مامانم و مادرشوهرم روز در میون نهار میاوردن. همسرم شب ها درست میکرد یا از بیرون میگرفت. بعدش خداروشکر روبراه شدم. اما بازم از بیرون میگیریم خیلی وقتا
دیروز جاریمو دیدم، انقدر لاغر شده بود که واقعاً شوکه شدم! 😳
از خواهرشوهرم پرسیدم چطور تونسته انقدر وزن کم کنه و لباسهای خوشگلش اندازش بشه. گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته.منم سریع از کافه بازار دانلودش کردم و رژیممو شروع کردم، تا الان که خیلی راضی بودم، تازه الان تخفیفم دارن!
نه من غذای خونگی میگیرم. گرونتره اما خوشمزست. خواهر شوهرت گناه داره خب . بحث یکی دو روز نیست. اطرافتون حتما غذای خونگی یا اشپزخونه معتبر هست. بعدم به همسرت یکی یکی بگو چیکار کنه اونم یاد میگیره
یه وقتایی هم پا میشدم فقط سر میزدم به غذا یه تست میکردم ادویه جاتشو
اولین اقدام به بارداری ۱۳ابان ۱۴۰۰ منتظرم همین روزا بیای تو دلم💔 امروز ۷ ابان ۱۴۰۲ و هنوز منتظرم بیای تو دلم مامانی...مامان جان من چه خطایی کردم که خدا تورو بم نمیده؟💔بالاخره حاجتموو گرفتم و اومدی تو دلم مامانی😍😍😍 بعد از اصلاح سبک و کلی دکتر و امپول..وقتی با تن و روح خسته همچنان تلاش میکردم رفتم اعتکاف و از ته دلممم دعاا کردم و مهمتر از همه ختم صلوات حضرت زهرا رو گرفتم درست ماه بعدش تو حرم امام رضا بوددم و اونجا هم به جوادش قسم دادم و صلوات خاصه حضرت زهرا فرستادم...وقتی برگشتم خونه حالت تهوع هام شروع شد ۲۷ فروردین ۱۴۰۳فهمیدم ۸ هفته ااس تو دلمی ...وقتی صدای قلبت رو شنیدم اشکام گوله گوله ریخت ...تازه مامانی خانم دکتر تاریخ لقاح رو تقریبا ۲۰ روز بعد از اعتکاف محاسبه کرد🥰🥰🥰 شما هدیه ی خدایی..شما هدیه ی حضرت زهرایی😇😇..واسه تمامممم حاجت دارا تمام کسایی که منتظرن دعا کنید بد دردیه
من کلا مطلق هستم اخه مادرشوعرم بدجور سکته کرده بستری هست مادر خودمم راه دوره ۷ ساعت فاصله داریم غریب ...
فدات شم نمیتونی بری یکی دوماه خونه مامانت؟
اولین اقدام به بارداری ۱۳ابان ۱۴۰۰ منتظرم همین روزا بیای تو دلم💔 امروز ۷ ابان ۱۴۰۲ و هنوز منتظرم بیای تو دلم مامانی...مامان جان من چه خطایی کردم که خدا تورو بم نمیده؟💔بالاخره حاجتموو گرفتم و اومدی تو دلم مامانی😍😍😍 بعد از اصلاح سبک و کلی دکتر و امپول..وقتی با تن و روح خسته همچنان تلاش میکردم رفتم اعتکاف و از ته دلممم دعاا کردم و مهمتر از همه ختم صلوات حضرت زهرا رو گرفتم درست ماه بعدش تو حرم امام رضا بوددم و اونجا هم به جوادش قسم دادم و صلوات خاصه حضرت زهرا فرستادم...وقتی برگشتم خونه حالت تهوع هام شروع شد ۲۷ فروردین ۱۴۰۳فهمیدم ۸ هفته ااس تو دلمی ...وقتی صدای قلبت رو شنیدم اشکام گوله گوله ریخت ...تازه مامانی خانم دکتر تاریخ لقاح رو تقریبا ۲۰ روز بعد از اعتکاف محاسبه کرد🥰🥰🥰 شما هدیه ی خدایی..شما هدیه ی حضرت زهرایی😇😇..واسه تمامممم حاجت دارا تمام کسایی که منتظرن دعا کنید بد دردیه