من ۸ ساله ازدواج کردم روابطم با خانواده شوهر خوب بود تا دوسال پیش الان باهم قهریم حسابی بینمون شکر آبه
شوهرم سعی میکنه دخالت نکنه بین ما اما خواه یا نخواه
تو روابط ما هم تاثیر گذار بوده حسابی بینمون خراب شده.
خیلی ب خانوادش وابسته هست اونا هم همه شهر دورن جوری نیست خودش تنها بره منم نمیرم باهاش بخاطر همین اذیت میشه .
خلاصه تا دوسال پیش همه چیز خوب بود هم روابطم با اونا هم با شوهرم الان همه چیز خراب شده فک میکنم ۸۰ درصد بخاطر خانواده ها هست
نظرتون چیه ؟
من ۴۰ سالمه و ۱۷ ساله ازدواج کردم،منم از عید متاسفانه قطع رابطه ام با خانوادش،شوهرم تنها میره
نظرم اینه گاهی نمیشه همه‌چیز رو کنترل کرد و سرو سامان داد باید رها کرد
اگر تلاش کردی که روابط شکر آب نشه یا درست بشه و نشده واش کن بزار همینجوری بمونه
خدااونروزروبرات نیاره ۲۲سال پیش منم مثل الان توبودم توجهنم دعوابودیم تاقطع رابطه کردیم ماهم راه دوریم واون تنهانمیرفت وداستان شد...اینقدردعوازیادشدکه نگوونپرس خلاصه اینکه الان ازمن متنفره وفقط بخاطربچه هاباهمیم ....چندسال یکبارتصمیم به طلاق میگیریم اویل اقوام پادرمیانی کردن وبعدبچه هامانع شدن کلاالان زندگی آرومی نداریم
اگر موضوع مهمی نیست /برای اشتی پیش قدم شو
من قصد ندارم همیشه قطع رابطه باشم و دوستم ندارم ولی وقتی رابطه باعث مشکل میشه چه باید کرد؟
بیخشید شاید مرد اول این قهرکردنا باهاتون راه بیاد
ولی مرد با زنی خوشبخت که اول خونواده ش احترام کن بعد خودش
وقتی گفت بریم حتما برو لازم نیست حرف بزنی بخندی حال کنی برو سلام کن یه گوشه کنار شوهرت بشین بعدم پاشو خدا حافظی کن بیا
البتخ ۳۷سالمه ببخشید دخالت کردم
