مت صبخ داشتم کفشم پام میکردم یکم شلوارم تن. بود از پارسال که گرفتم امسال خیلی چاق شدم خلاصه دیدم صدای پارگی اومد چون سرویس اومده بود عجله داشتم رفتم به مدرسه که رسیدم
وسط کلاس بچ هه گفتن پنجره باز کن باز کردم اومدم بشینم دیدم همه حتی معلم به من نگاه میکنه بعد فهمیدم بابا جای رونم اندازه یه انگشت پاره شده حالیم نبود خلاصه هیچکی به روم نیاورد ولی انقد خجالت کشیدم که اسنپ گرفتم اومدم خونه😭