خوش به حالتون باز مال شماها برگشتن؛ من بعد کلی زحمت و تلاش طرف جوری کنارم گذاشت ک انگار از اول نبودم به قدری راحت رفت سراغ زندگیش من موندم با کلی ضربه که واقعا نمی‌دونم چرا نمیتونم خودمو جمع و جور کنم از فکر اینکه ینی من انقد بد بودم ک دیگه نیومد سراغم ؟ چطور تونست انقد راحت کنار بیاد ؟ پس من چرا نمیام؟ بعد ذهنم میگه دوست نداشته دوباره خودم میگم اگه دوسم نداشت چرا اونجوری ازم حمایت کرد بعد سرزنش میکنم خودمو و میگم حتما خودم کردم این مکالمه های ۷ ماهه من هست و بدتر اینکه میگم چی کم داشتم ک طرفم سراغمو نگرفت
نه اینجوری فکر نکن
شرایط من مثل کسی هست که یه مواد مخدر رو ترک کرده بعد پاک که شده دوباره ....
برا منم بعد دوسال برگشت فکرشو کن
کاش اصلا برنمیگشت
کاش خر نمیشدم باز
شما هیچ عیبی نداری ،پسرها خیلی بی معرفت شدن
هیچ وقت خودتو دست کم نگیر
امیدوارم اونی که لیاقتتو داری ،سر راهت قرار بگیره عزیزم
سلام عزیزم
وقت بخیر
40 سالگی خیلی خوبه ...نه برای امیدوار کردن تون نه ...چون دارم تو فامیل آدمی را که 40 سالگی رژ یم گرفت ...دوستی که 40 سالگی ازدواج کرد و 42 بچه دار شد ...
تازه 40 اوج زیبایی زن هاست
گلم شرمنده فقط یه سوال
من دوست دارم بیشتر سکوت کنم بیشتر مشکلاتم سر این پرحرفیمه
دلم میخواد بیشتر تنها باشم
اینجا جاش نیست
من دلی پر غم دارم
فقط دلم میخواد ساکت باشم
تنها باشم
بگم گور بابای دنیا
فقط نمی‌دونم چطور ساکت ساکت ساکت باشم
سلام عزیزم ببخشید اینجا سوال میپرسم تاپیک برنامه نوسی کدومه ؟
من به جایی رسیدم که متوجه شدم نمیشه رابطه رو درست کرد من به تنهایی نمیتونم طرف مقابل هم نمیخواد از نظرش انگار همین شکل رابطه کافی بود که برای من نبود دیدم این همه اذیت شدم ادامه پیدا کنه هم اذیت میشم پس تمومش کردم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز