با ی دختره محازی اشنا شدم همشهری دراومدیم رفتیم کافه بعد رفتیم خونشون همینجوری
بعد من کلا با داداشم خیلی رابطم خوبه الان داشتم براش تعریف میکردم شروع کرد داد و بیداد ک بیخود کردی رفتی خونه کسی ک نمیشناسی رو چه حسابی اعتماد کردی بهش رسما فک کنم روش نشد بزنه تو گوشم وگرنه تعارف نمیکرد میزد عنتر اقا
حالم گرفته .... زد تو ذوقم ....نمیدونم چرا مث بچه ها بغضی شدم 😅
کاش ی روزی بفهمه ک تو صرفا ادم خوبی نیستی اگ مث وحشی ها رفتار کنی باهام خب باعث میشه دفعه بعد نگم بهت ....
درکش نمیکنم ی ذره وقت دعوا منعطف نیس انگار ی ادم رندوم تو خیابون دعواش شده اصلا در نظر نمیگیره ک من خواهرتم اخه نکبت
رسما داداش من فک کرده ی دختر ۱۹ ساله میخاد منو بکشه و بهم تعرض کنه زیادی فیلم میبینه
من ۱۸
داداشم ۲۵