چجوری گذشت ؟
لامصب به من داره از ۲۰۰ طرف فشارات وارد میشه
بعضی موقعا حس می کنم نعوذ بالله خدا باهام لج کرده
همش میگذره
تو فقط قوی بمون
منم ازهرطرف تحت فشارم میگدره سخت افسردگی شدید گرفتم وازبیرون وانمودمیکنم خوبم درصورتی ک کارم همش گریه
کل نوجوانی و جوانیم با بدبختی گذشت الان که ۲۹ساله شدم درد رهام نمیکنه😢
من همش قرص میخوردم میخابیدم
غصه نخور صبور باشه میگذره عزیزم
طولانی بود ،فقط یه دوره اش یک سالی طول کشید وحشتناک ،یعنی مادی و معنوی در فشار بودم روحم جسمم له و داغون بود شرایط جامعه هم بهم فشار می‌آورد فکرش را بکن ماه نهم بارداری بودم یهو زلزله ها شروع شد ماجراهای اعتراضات سیاسی هم بود ( سال ۹۶)مشکلات خانوادگی و حتی شغلی خودم هم بود...
اوایل زیاد دست و پا زدم ولی یه جا دیگه خودم رو سپردم به خدا و دیگه گله نکردم و فقط صبوری کردم که تموم بشه که بگذره
خیلی سخت و بد میگذشت
اتفاقاتی که برای من افتاده طوری بوده که از لحاظ منطقی قابل درست شدن و جمع شدن نبوده و ممکن بوده مسیر زندگیم رو کاملا عوض کنه و بعد درست شدن تا سال ها تازه میمونن،شب خواب میبینم که هنوز تو اون موقعیتم و کلا اثرات منفیشون رو توی روح روانم باقی میذارن و هرگز فراموش یا کمرنگ نمیشن فقط من بهشون فکر نمیکنم
من به اینا میگم اتفاق بد، نه چیزای گذرایی که میتونم خودم درستشون کنم یا تاثیر آنچنانی ندارن،اونا اصلا یادمم نمیمونن
نقطه ی عطفش جایی هست که من از رحمت خدا ناامید نمیشم و به طرز واقعا معجزه آسایی حل و فصل میشن
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز